محل تبلیغات شما

به نام مولا



قال تبارک وتعالی  والصلح الخیر  صلح خیر است
چرچیل میگوید زمانیکه پسر بچه ای یازده ساله بودم
روزی سه نفر از بچه های قلدر مدرسه
جلو من را گرفتند و کتک مفصلی به من زدند
و پول من را هم به زور از من گرفتند
وقتی به خانه رفتم با چشمانی گریان
قضیه را برای پدرم شرح دادم
پدرم نگاهی تحقیر آمیز به من کرد و
گفت:
''من از تو بیشتر از اینها انتظار داشتم
واقعا که مایه ی شرم است که از سه پسر بچه ی پاپتی و نادان کتک بخوری
فکر میکردم پسر من باید زرنگ تر از اینها باشد
ولی ظاهرا اشتباه میکردم
بعد هم سری تکان داد و گفت این مشکل خودته باید خودت حلش کنی''
چرچیل می نویسد
وقتی پدرم حمایتش را از من دریغ کرد
تصمیم گرفتم خودم راهی پیدا کنم
اول گفتم یکی یکی میتوانم از پس شان بر بیایم
آنها را تنها گیر می آورم و حسابشان را میرسم
اما بعد گفتم نه
آنها دوباره با هم متحد میشوند و باز من را کتک می زنند
ناگهان فکری به خاطرم رسید
سه بسته شکلات خریدم و با خودم به مدرسه بردم
وقتی مدرسه تعطیل شد به آرامی پشت سر آنها حرکت کردم
آنها متوجه من نبودند
سر یک کوچه ی خلوت صدا زدم
'' هی بچه ها صبر کنید'' بعد رفتم کنار آنها ایستادم و شکلاتها را از جیبم بیرون آوردم و به هر کدام یک بسته دادم
آنها اول با تردید به من نگاه کردند و بعد شکلاتها را از من گرفتند
و تشکر کردند
من گفتم چطور ست با هم دوست باشیم
بعد قدم ن با هم به طرف خانه رفتیم
معلوم بود که کار من آنها را خجالت زده کرده
پس از آن ما هر روز با هم به مدرسه میرفتیم و با هم برمی گشتیم
به واسطه ی دوستی من و آنها
تا پایان سال همه از من حساب می بردند و از ترس دوستهای قلدرم هیچکس جرات نمی کرد با من بحث کند

   روزی قضیه را به پدرم گفتم
پدرم لبخندی زد و دست من را به گرمی فشرد و گفت:
''آفرین نظرم نسبت به تو عوض شد
اگر آن روز من به تو کمک کرده بودم
تو چه داشتی؟
یک پدر پیر غمگین و سه تا دشمن جوان
عصبانی و انتقام جو
اما امروز تو چه داری؟!
یک پدر پیر خوشحال و سه تا دوست
جوان و قدرتمند
((دوستانت را نزدیک خودت نگه دار و دشمنانت را نزدیکتر))

اراسموس لوتردامی میگوید ((جنگ فقط برای کسانی که ان را تجربه نکرده اند زیباست ))
ای کاش همه دنیا این شعر را زمزمه میکردند
جهان کشور من خدا شاه من
نداند جز این قلب آگاه من
ای کاش روزی همه دنیا به یک اقلیم بدل گردد دنیا متعلق به خداست وخدای مولای همه بشر است وطن ما دنیاست نه کشوری که در ان به دنیا امده ایم ولازم است همه ما درس انسان بودن را با هر مذهب وعقیده ای که داریم می اموختیم  وبا صلح وصفا در زیر سایه وحاکمیت مولایمان خدای تبارک وتعالی زندگی میکردیم ودست از سرشت قابیل گونه خود بر میداشتیم وبه این کلام مولایمان خدای واحد القهار متمسک می شدیم که وَالصُلحُ الخَیر تمام خیر در صلح ودوستی ومحبت نهفته شده است نه در جنگ وخونریزی؟؟؟؟؟

Image result for والصلح الخیر"


دکتر یوسف نورایی مطلق ابان 1398 شمسی
آسایش دوگیتی تفسیر این دوحرف است
با دوستان مروت با دشمنان مدارا

Image result for شعر صلح"

Image result for شعر صلح"

Image result for شعر صلح"

كلمة الله الرحمن الرحیم متحركة

Image result for دعای اویس قرنی"



یا سلامُ ‌المؤمِنُ الْمُهَیْمِنُ الْعَزیزُ الْجَبّارُ الْمُتَکَبّرُ الطّاهِرُ الْمُطَهَّرُالقاهِرُ الْقادِرُ الْمُقْتَدِرُ یا مَنْ یُنادَی مِنْ کلَّ فَجًّ بِأَلْسِنَهٍ شَتّی وَ لُغاتٍ مُخْتَلفهٍ وَ حَوائِجَ أُخْری یا مَنْ لا یَشْغَلُهُ شان عن شَأنٍ، أنْتَ الّذی لا تُغَیَّرُکَ الأزْمِنَهُ وَ لا یُحیطُ بِکَ الْأمْکِنَهُ وَ لا تَأخُذُکَ  سِنَهٌ  وَ لا  نَوْمٌ یَسَّرْلی مِنْ أمْری ما أخافُ عُسْرَهُ وَ فَرَّجْ لی ما أخافُ کَرْبَهُ وَ سَهَّلْ لی مِنْ أمْری ما أخافُ حُزْنَهُ سُبْحانَکَ لا إلهَ ألاّ أنْتَ أنّی کُنْتُ مِنَ‌الظّالِمینَ عَمِلْتُ سُوءً وَ ظَلَمْتُ نَفْسی فَاغْفِرْلی، فإنَّهُ لا یَغْفِرُ الذُّنوبَ إلا أنْتَ وَ اَلْحَمْدُللهِ رَبَّ‌ الْعالمین وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّهَ إلاّ بِالله الْعَلیّ الْعظیم وَ صَلَّ اللهُ عَلی سَیِدِنا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ تَسْلِیماً.
هرکس چهل برای حاجتی این دعا رابخواند حاجت او به اذن خدای تعالی رواگردد
امیرالمومنین على_علیه_السلام :

روزگار، دو روز است :

 روزى سازگار با تو و روزى ناسازگار

 اگر با تو ساز بود، سرمستى مكن و اگر ناساز بود، شكیبا باش.

تحف العقول ص95


Image result for دعای اویس قرنی"



Image result for دعای اویس قرنی"

Image result for دعای اویس قرنی"

Image result for دعای اویس قرنی"

اویس قرنی از معدود یاران پیامبر صلی الله علیه و آله می باشد که در زهد و تقوی به درجات بلندی نائل شد و بعد از تلاش های فراوان در راه احیای دین و دفاع از ولایت علی علیه السلام در جنگ صفین در رکاب علی علیه السلام به شهادت رسید و در منطقه صفین مدفون شد.

هنگامی که اویس در یمن بود، شتربانی می کرد و مادر پیری داشت که تحت تکفل اویس بود. او با این که علاقه شدیدی به وجود گرامی رسول الله صلی الله علیه و آله داشت امّا هیچ گاه نتوانست پیامبر را از نزدیک زیارت کرده و به نظاره آن سیمای ملکوتی بنشیند. در یکی از روزها که اشتیاق دیدار سرور کانیات در وجودش به شدت شعله ور گردید، از مادرش اجازه خواست تا به سرزمین حجاز آمده و حضرت رسول صلی الله علیه و آله را زیارت نماید، مادرش به او گفت: پسرم! به دیدار آن حضرت برو و هر گاه پیامبر صلی الله علیه و آله در مدینه نبود، بیش از نصف روز در آن جا توقف نکن! اویس با زحمت فراوان فاصله بین یمن و مدینه را پیموده و به منزل پیامبر رسید. امّا با کمال ناباوری شنید که: پیامبر در شهر مدینه حضور ندارد. چون بیش از نصف روز فرصت نداشت و به والاترین هدف خود که فیض حضور پیامبر صلی الله علیه و آله بود، نائل نشد، به مسلمانان اظهار داشت: سلام مرا به حضرتش برسانید و بگوئید: مردی به نام اویس از یمن به زیارت شما آمده بود و چون از مادرش اجازه توقف بیشتری نداشت با کمال شرمندگی به وطن خود مراجعت نمود.

بعد از مدتی که پیامبر صلی الله علیه و آله به خانه بازگشت فرمود:

تفوح روائح الجنة من قبل قرن وا شوقاه إلیک یا أویس القرنی ألا و من لقیه فلیقرئه منی السلام؛

نسیم بهشتی از سوی قبیله قرن می وزد، آه! چه قدر به دیدار تو مشتاقم، ای اویس قرنی. ای مسلمانان هر کس او را ملاقات کند، سلام مرا به او برساند.»

عبدی می گوید: پس از جست و جوی زیاد بدیدار اویس قرنی رسیدم به او گفتم: دلم می خواهد سخنی از رسول خدا صلی الله علیه و آله برایم نقل کنی. تا نام رسول خدا را شنید، آهی کشید اشگ در چشمش حلقه زد.

بغض گلویش را گرفت و با گریه گفت: افسوس هزار افسوس! عمری برای او سوختم و عاقبت به دیدارش نرسیدم، (زیرا مادرم بیش از نصف روز به من اجازه نداد برای دیدار حضرتش در مدینه بمانم.)

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در مورد مقام بلند و معنوی اویس فرمود: یدخل فی شفاعته مثل ربیعه و مضر؛ افراد زیادی مانند قبیله ربیعه و مضر با شفاعت اویس وارد بهشت خواهند شد.» و هم چنین دعبل شاعر معروف شیعی با تفاخر تمام به مقام شفاعت اویس اشاره کرد و چنین سرود:

 

اویس ذوالشفاعة کان منا

فیوم البعث نحن الشافعونا؛

                                                                          

اویسی که دارای مقام شفاعت است از ماست. پس ما در روزقیامت شفاعت کننده خواهیم بود.

 



بسم الله الرحمن الرحیم
بر تو باد به تقواى الهى ، در پنهان و میان جمع ! خوبى را براى همه آفریدگان بخواه ، گرچه به تو بدى روا داشته باشند.
در برابر آزار دیگران ، بردبارى ورز. اگر به تو اهانت شد، یا ناسزا شنیدى ، در پاسخ ، سخنى ناروا مگو.

هنگام شعله ور شدن خشم ، از كلام ناپسند بپرهیز، از جایت بلند شو، در مكان دیگر بنشین و خود را به كارى دیگر مشغول كن تا خشمت فرو نشیند.
مدام در فكر بهسازى آخرت و سعادت دنیا باش .
در همه حال . به خدا توكل كن و به او اطمینان (داشته باش ). بر تو باد پاسدارى و شكر گذارى كسى كه به تو خوبى مى كند و تو را نعمت مى دهد.

از قهقهه و خنده بپرهیز، زیرا غفلت آرد و دل را بمیراند.
به هر كارى مشغولى ، نماز اول وقت را ترك مكن . اگر - معاذالله - نمازت قضا شد، در اولین فرصت جبران كن .
در هر حال و مكان ، دانش آموز باش . پرگو مباش . بیشتر به شنیدن علاقه مند باش تا گفتن . با استادت مشاجره مكن و گفته هاى او را بر مگردان . آنچه را فراگیرى در شب مرور كن .
با قرآن مانوس باش . وردى از قرآن را براى خودت برگزین . اگر مى توانى ، قرآن را حفظ كن و اگر ممكن نیست ، هر چند آیه اى كه در توانت هست ، از بركن .

كوشش كن امروزت بهتر از دیروزت باشد، و تلاش كن در هر روزى - گرچه اندك - تكامل پیدا كنى .
مبادا به گفته سخن چینان گوش فرا دارى ، زیرا بدبختى بى شمار به دنبال آرد و تاثیر شومى بر نفس مى گذارد.
در زیارت مشاهده مشرفه یا خواندن زیارت آنها، از راه دور غفلت مكن .

به هنگام تعلیم و نشر دانش ، از پرگویى بپرهیز. غیر علمى و بدون مستند سخن مگو. تنها ناقل سخن دیگران مباش ، خودت نسبت به مطالب و مسایل صاحبنظر شو.
در هر روز، بیست و پنج مرتبه
( اللهم اغفر للمومنین و المومنات و المسلمین و المسلمات ) را بخوان و در این دعا، ثواب و مزدى بسیار است .
پس از نماز عصر، هفتاد و هفت مرتبه ذكر استغفار را بخوان . نیز سوره قدر و توحید را بسیار قرائت كن .

الخزائن ، ص 44


ای عزیزم! بچگی دیگر گذشت
فرصت بازی در این معبر گذشت
کودکی هنگام تمرین بر تو بود
نوجوانی وقت اجرا در صعود
نوجوانی چون بهاران است و کاشت
در میانسالی بود هنگام داشت
دوره ی پیری که فصلی پر بهاست
وقت خرمن چینی از آن کشته هاست
هر کسی در نوجوانی خبره بود
تا قیامت می برد همواره سود
پس تو راهت را هم اکنون بر گزین
تا نباشد شام فردایت حزین
چشم خود از نوجوانی وا نما
راه حق را در جهان پیدا نما
راه ایمن از فساد و ترس و بیم
راه مولایم ، صراط مستقیم
دل فقط بر رحمت یزدان ببند
پای خود را با نخ ایمان ببند
هر کجا قرآن بفرماید برو
عترت از هر کوچه می آید برو
هر کجا هستی سخن نیکو بگو
تا شوی در دیده ها با آبرو
حرف و نقل از دیگران بدعامل است
بر اساس آن قضاوت باطل است
با کسی از دیگری صحبت مکن
مطلقا از دیگران غیبت مکن
چونکه غیبت بدتر از فعل ست
جمله ای غیبت شنیدن هم خطاست
گر نداری حرف نیکو ، لب ببند
بی جهت هم بین این مردم نخند
چشم خود را از خطا ایمن بدار
بسته بر تحریک اهریمن بدار
تا شود روشن برایت نکته ها
جمله ها خوانی یقین از نقطه ها
کودک باهوش و زیباروی من!
میوه ی دل ! ای گل خوشبوی من!
این زمان چون کسب دانش کار توست
خوش غذایی بر دل هشیار توست
هر چه بالاتر رود میزان علم
پس نمایان می شود آثار حلم
شاخص ایمان هر کس حلم اوست
این فضیلت میوه ای از علم اوست
کن تفکر در تمام این جهان
معرفت جو از زمین و آسمان
گر چه هر علمی چراغی انور است
علم دین از هر نظر والا تر است
علم نافع از در گوشت بگیر
نکته از اجداد خاموشت بگیر
آنچه را از دیگران دیدی خطاست
پس یقین تکرار آن هم نارواست
از نوشتار و سواد بی ثمر
هر زمان تا می توانی در گذر
علم حق را گر بجویی رحمت است
عالمی اینگونه باب حکمت است
نامه ای را می نویسم این زمان
هر زمان یک قسمت از آن را بخوان
آنچه دیدم از جهان در عمر خویش
با تو می گویم چه نوش است و چه نیش
تا مگر در طول عمرت این سخن
سود لازم را دهد ای جان من

Image result for اید به جهان اگر حسین دگری   هیهات که برادری چو عباس اید"Image result for اید به جهان اگر حسین دگری   هیهات که برادری چو عباس اید"







جناب آقای حسنی تعریف كردند:
روزی همراه بعضی از دوستان جهت زیارت عارف والا مقام جناب آقای شیخ جعفر مجتهدی به قزوین رفتیم. محل سكونت ایشان منزل آقای حاج فتحعلی بود.

بعد از اینكه لحظاتی را در خدمتشان سپری كردیم، خطاب به جناب حاج فتحعلی فرمودند:
كاغذ و قلمی تهیه كنید تا یك دو بیتی درباره حضرت ابوالفضل (علیه‌السلام) بگویم.

حاج علی آقا یك برگ كاغذ و قلمی به ایشان دادند.
پشت كاغذ مقدار اندكی خط خوردگی داشت، هنگامی كه آقا آنرا گرفته و مشاهده نمودند فرمودند:
اسم حضرت را بر روی كاغذ قلم خورده نمی‌نویسند.

این بیان و اظهار ایشان نشانگر نهایت ادب و احترام نسبت به اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) بود.

به هر حال حاج علی آقا فوراً كاغذی كاملاً تمیز مهیا نمودند، آنگاه آقای مجتهدی گفتند:

حضرت ولی عصر (ارواحنافداه) می‌فرمایند:

هر كس با این دو بیت شعر متوسل به عمویم قمر منیر بنی هاشم حضرت عباس (علیه‌السلام) بشود حتما حاجتش برآورده خواهد شد،

و سپس شروع به خواندن بیت اول كردند و در فاصله بین بیت اول و دوم حدود نیم ساعت با شدت تمام می‌گریستند،

آنگاه بیت دوم را خواندند و باز حدود نیم ساعت شدیداً گریه كردند، آنگاه دو بیتی را روی كاغذ نوشتیم كه عبارت بود از:

یادم ز وفای اشجع الناس آید

وز چشم ترم سوده ی الماس آید

آید به جهان اگر حسین دگری

هیهات برادری چو عباس آید




امام باقر علیه السلام:
از امروز و فردا كردن بپرهیز؛ زیرا آن دریایى است كه هلاک شوندگان در آن غرق می‌شوند

بسم الله الرحمن الرحیم

مولای من خدای کعبه درباره این جمله عجیب امام باقر ع که شکافنده علم ودانش  بوده است چه بگویم حقیقتا من از کسانی هستم که در دریای امروز وفردا کردن غوطه ور شده ام حال چه موقع هلاک بشوم خدا میداند من در 10شهریور ماه 1346 متولد شده ام حال ببینید چه ارزوهای طولانی در وجود من شعله ور شده است از مولایم خدای کعبه همیشه طلب میکنم از موقعی که متولد شده ام هزار ماه کامل به من فرصت حیات بدهد یعنی تاریخ مرگ من در 10 دیماه 1430 هجری شمسی باشد خدای من چه ارزوی طولانی ؟؟؟ چه فردای دراز مدتی ایا تا ان موقع زنده میمانم ایا خداوند دعای مرا اجابت میکند ایا خداوند انچه را که مقدر کرده است را باخواهش دل من هموار میکند اگر این طور باشد هزار مرتبه مولایم را سپاسگذارم چون در لحظه ای جان من را میگیرد که امادگی لازم را برای ملاقات با او دارم وبه ارزوی خود دست یافته ام وحجت بر من تمام شده است اما اگر این طور نباشد عمری را در وادی غغلت از مرگ  سرگردان بوده ام ومن نیز به قول امام باقر ع از غرق شدگان در این دریای بیکران امروز فردا کردن بوده ام باید این حقیقت را روشن کنم وتکلیف خود را با این موضوع یک سو کنم   علی ع میفرماید

أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ أَخْوَفَ مَا أَخَافُ عَلَیْکُمُ اثْنَانِ اتِّبَاعُ الْهَوَی وَ طُولُ الْأَمَلِ فَأَمَّا اتِّبَاعُ الْهَوَی فَیَصُدُّ عَنِ الْحَقِّ وَ أَمَّا طُولُ الْأَمَلِ فَیُنْسِی الْآخِرَةَ أَلَا وَ إِنَّ الدُّنْیَا قَدْ وَلَّتْ حَذَّاءَ فَلَمْ یَبْقَ مِنْهَا إِلَّا صُبَابَةٌ کَصُبَابَةِ الْإِنَاءِ اصْطَبَّهَا صَابُّهَا أَلَا وَ إِنَّ الْآخِرَةَ قَدْ أَقْبَلَتْ وَ لِکُلٍّ مِنْهُمَا بَنُونَ فَکُونُوا مِنْ أَبْنَاءِ الْآخِرَةِ وَ لَا تَکُونُوا مِنْ أَبْنَاءِ الدُّنْیَا فَإِنَّ کُلَّ وَلَدٍ سَیُلْحَقُ بِأَبِیهِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ إِنَّ الْیَوْمَ عَمَلٌ وَ لَا حِسَابَ وَ غَداً حِسَابٌ وَ لَا عَمَلَ.

Afbeeldingsresultaat voor ‫من درباره دوچیز میترسم ارزوی طولانی پیروی هوای نفس‬‎

بدانید که دنیا به سرعت از شما روی گردانده، و از آن جز ته مانده‌‌ای که کسی آن را در کاسه باقی نهاده باشد نمانده.

و آگاه باشید که آخرت روی نموده است، و برای هر یک از دنیا و آخرت فرزندانی است، شما از فرزندان آخرت باشید نه از فرزندان دنیا، زیرا هر فردی در آخرت به مادرش ملحق می‌‌شود.

امروز زمان عمل است و باز خواستی نیست، و فردا روز باز خواست است و عملی در آن میسّر نمی‌‌باشد.

"نهج البلاغه، خطبه ۴۲"

این کلام علی علی دل من می لرزاند ایا من گرفتار طول الامل شده ام ان هم ارزویی دراز تا 10دی ماه 1430 وای چه ارزوی طولانی در سر پرورانده ای ؟؟ایا سایه مرگ را باچشمان خود نمی بینی ؟؟چه بسیار کسانی که باورش را نداشتی که از دنیا بروند اما حوادث زندگی  وتقدیر الهی  انان را از صحنه روزگار محو کرد وبین انان وارزوهایشان فاصله انداخت درحالی که امام  علی ع کرم الله وجه انان را از ارزوی طولانی برحذر داشته بود علی ع ایندگان را از دوچیز ترسانده است این دوچیز ایمان وخوشبختی ما را تهدید میکند یکی پیروی از هوای نفس که تکلیفش بر همگان روشن است که شقاوت وبدبختی ادمی را بدنبال دارد اما عامل دوم طول الامل یا ارزوی طولانی که همگان به ان مبتلا هستیم طول الامل مثل یک مار خوش خط وخالی است که ما کودکان دنیا دوست چشمان حقیقت بین خود را بر روی ان بسته ام وبا ان بازی میکنم وتا دراین دریای هلاکت بار غرق  نشویم از خواب غفلت بیدار نمیشویم 

چشم تنگ دنیا دوست را    یا قناعت پر کند یا خاک گور
 وای بر من که ارزوی 32سال دیگر را در سر پرورانده ام از یک طرف به اجابت دعای مولایم امیدوارم که دعاها را مستجاب میکند و بعد از هر نماز واجبی این ارزو را از مولایم درخواست میکنم واز طرفی به کلام گذشتگان می نگرم که ما  را از ارزوی طولانی بر حذر داشته اند ؟؟؟ازهزار ماه زندگی بیشتر ان را سپری کرده ام و384ماه دیگر ان باقی مانده است وبرای این فرصت از مولایم همیشه دست به دعا هستم و میدانم که فضل وعنایت او بر بندگان فراوان است  شیطان فرمود خدایا تا روز قیامت به من فرصت زندگی کردن عطا کن وخداوند دعای او را رد نکرد بنده ای گناهکار چون ما 384 ماه دیگر از او درخواست طلب عمر کرده است واین درخواست از کریمی چون او درخواست بزرگی نیست فقط میترسم
اراده ومشیت او چیز دیگری را رغم زده باشد ومن با دست خالی او را ملاقات کنم ووظیفه خود را بخوبی انجام نداده باشم وطول الامل ما را در دریایی که ائمه اطهار بیان کرده اند غرق بکند وما دراین صورت دچار زیان بزرگی شده ایم ودر این 384 ماه باقی مانده از  عمر چه ارزوهای بلندی کرده ام که انها را عملی بکنم وساعت رستگاری خود رادر تاریخ فوت خود در 10دیماه 1430 میدانم در ان روز دیگر هیچ ارزویی جز ملاقات با پروردگارم ندارم اللهم امدد لی فی عمری خدایا انقدر عمر به من عنایت کن که تا سال 1430 زنده بمانم وپرونده عمرم را بخوبی ورضای تو ببندم وبه ملاقات ودیدار تو نائل گردم
Afbeeldingsresultaat voor ‫ماییم و دل و آرزوی یار و دگر هیچ‬‎
قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع مَا أَطَالَ عَبْدٌ الْأَمَلَ إِلَّا أَسَاءَ الْعَمَلَ
امام على علیه السلام : هیچ بنده اى آرزو را دراز نكرد، مگر آن كه كردار را بد ساخت.

رُوِیَ أَنَّ أُسَامَةَ بْنَ زَیْدٍ اشْتَرَى وَلِیدَةً بِمِائَةِ دِینَارٍ إِلَى شَهْرٍ فَسَمِعَ رَسُولَ اللَّهِ ص فَقَالَ لَا تَعْجَبُونَ مِنْ أُسَامَةَ الْمُشْتَرِی إِلَى شَهْرٍ إِنَّ أُسَامَةَ لَطَوِیلُ الْأَمَلِ وَ الَّذِی نَفْسُ مُحَمَّدٍ بِیَدِهِ مَا طَرَفْتُ عَیْنَایَ إِلَّا ظَنَنْتُ أَنَّ شُفْرَیَّ لَا یَلْتَقِیَانِ حَتَّى یَقْبِضَ اللَّهُ رُوحِی وَ لَا رَفَعْتُ طَرْفِی وَ ظَنَنْتُ أَنِّی خَافِضَةٌ حَتَّى أُقْبَضَ وَ لَا تَلَقَّمْتُ لُقْمَةً إِلَّا ظَنَنْتُ أَنِّی لَا أُسِیغُهَا حَتَّى أَغُصَّ بِهَا مِنَ الْمَوْتِ ثُمَّ قَالَ یَا بَنِی آدَمَ إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ فَعُدُّوا أَنْفُسَكُمْ مِنَ الْمَوْتَى وَ الَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ إِنَّ ما تُوعَدُونَ لَآتٍ وَ ما أَنْتُمْ بِمُعْجِزِینَ

روایت شده اسامه كنیزى به صد دینار خریدارى كرد و قرار شد بهاى آن را در مدت یك ماه بدهد، رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله از این جریان اطلاع حاصل كردند و فرمودند شما از اسامه تعجب نمیكنید كه اسامه خریدى كرده و تعهد نموده در مدت یك ماه بهاى آن را بدهد، اسامه آرزوى زیادى دارد سوگند به خدائى كه جان محمد در دست او میباشد هنگامى كه پلكهاى دیدگان من از هم جدا میشوند امید پیوستن آن دو را ندارم و انتظار مرگ را میكشم، هنگامى كه لقمه بر دهان میگذارم احتمال فرو بردن آن را نمیدهم هر آن امكان دارد مرگ برسد و لقمه در گلو گیر كند، سپس فرمودند اى فرزند آدم اگر عقل دارید خود را از مردگان به حساب آورید، سوگند به خدائى كه جانم در دست او میباشد، هر چه به شما وعده داده اند مىآید و شما نمیتوانید كارى انجام دهید.


علی ع 

فَلَا یُلْهِیَنَّكُمُ الْأَمَلُ وَ لَا یَطُولَنَّ عَلَیْكُمُ الْأَجَلُ فَإِنَّمَا أَهْلَكَ مَنْ كَانَ قَبْلَكُمْ أَمَدُ أَمَلِهِمْ وَ تَغْطِیَةُ الْآجَالِ عَنْهُمْ حَتَّى نَزَلَ بِهِمُ الْمَوْعُودُ الَّذِی تُرَدُّ عَنْهُ الْمَعْذِرَةُ وَ تُرْفَعُ عَنْهُ التَّوْبَةُ وَ تَحُلُّ مَعَهُ الْقَارِعَةُ وَ النَّقِمَة 

امام على علیه السلام : نباید آرزوها شما را سرگرم سازد. پیشینیان شما، در حقیقت، به سبب آرزوهاى دراز و از یاد بردن مرگ به هلاكت در افتادند، تا آن كه مرگ بر آنها فرود آمد؛ مرگى كه عذر پذیر نیست و مجال توبه باقى نمى گذارد و مصیبت و كیفر با خود مى آورد.

20 دی ماه  1398
Gerelateerde afbeelding
Afbeeldingsresultaat voor ‫ماییم و دل و آرزوی یار و دگر هیچ‬‎


Afbeeldingsresultaat voor ‫کتاب اعترافات آگوستین قدیس‬‎

اعترافات کتابی است که مار اورلیوس اوگوستینوس، مشهور به آگوستین قدیس متفکر و فیلسوف اهل کارتاژ در شمال آفریقا آن را در سال ۴۰۰ میلادی به زبان لاتین نوشته است. این کتاب شامل ۱۳ قسمت مجزا بوده و مجموعه‌ای از شرح احوال و افکار و اعتراف به گناه‌های نویسنده را در بر می‌گیرد.

موضوع کتاب

باآنکه وی کتاب اعترافات را در زمانی که یک اسقف عالیمقام بوده نوشته است، شدت پشیمانی او و اعتراف و طلب بخشایش حتی از گناهان کوچک حیرت‌آور است. اعترافات که از دوران نوجوانی به صورت خودزندگی‌نامه شروع شده و با اعتراف به دوری از عشق به پروردگار علیه نفس و هواهای نفسانی اقامه دعوا می‌نماید. او عشق الهی را با تاروپود مطالب فلسفی و کلامی درمی‌آمیزد و بزرگترین گناه را دوری از عشق پروردگار و عدم درک توحید می‌داند. مناجات او در این کتاب، پرسوزوگداز و از زبان عاشقی دردمند است.

نمونه مطالب

تو خدای من، حیات من و سرور قدسی منی، اما آیا در وصف تو به همین می‌توان بسنده کرد؟ آیا هیچ‌کس توان آن را دارد که به حد کفایت تو را وصف کند؟ بدا بحال کسانی که در مورد تو سکوت می‌کنند زیرا حتی آنانکه در فصاحت و بلاغت از همه گوی سبقت را ربوده‌اند، قادر نیستند در وصف تو لفظ و تعبیری بیابند.

من چرا تا این حد برای تو مهم هستم، که امر فرموده‌ای تا عاشقت باشم؟ و اگر در این عشق کامروا نگردم به خشم می‌آیی و مرا به رنجی عظیم انذار می‌دهی، آیا عدم عشق به تو، خود بقدر کافی دردآور نیست


اعترافات قدیس آگوستین

سیری در آثار کلاسیک جهان (1)

مترجم : سایه میثمی

ویراستار : مصطفی ملکیان

ناشر کتاب : دفتر پژوهش و نشر سهروردی

سال نشر : 1387

تعداد صفحات : 488



نوشته ایزابل بوشه

آگوستین قدیس و اعترافات

آگوستین، قدیسی میان فلاسفه بود: این چیزی است که مایه تعجب بسیاری از معاصران ما می‌شود، معاصرانی که برای آنها خرد محض

ارجحیت دارد و به دیده شک به قدیسین در حوزه فلسفه می‌نگرند. با این حال، این مسئله‌ای ثانویه نیست که وقتی آثار آگوستین را مطالعه می‌کنیم، بتوان از آن گذشت. تفکر او از زندگی‌اش تفکیک شدنی نیست؛ تفکر او ریشه در تغییر دین او دارد. آگوستین در سال ۳۵۴ میلادی در آفریقای شمالی چشم به جهان گشود. او شهروند امپراتوری روم بود و دروس سنتی آموزش غیردینی عهد باستان را گذراند و استاد سخنوری شد. سمتی در میلان به دست آورد. در آن زمان امپراتور در میلان ساکن بود و آگوستین قصد داشت آینده‌ای درخشان برای خود رقم بزند.

اما در همین میلان بود که در سال ۳۸۶ میلادی او به مسیحیت گروید و این به کلی زندگی او را تغییر داد. او در بازگشت به آفریقا در ابتدا کشیش شد و سپس به مقام اسقفی شهر هیپون در سال ۳۹۵ میلادی رسید. تا زمان مرگ، مدافع ایمان مسیحی بود و آثار بسیاری از خود بر جای گذاشت. آگوستین شاهد پایان یک دوران بود؛ او شاهد فتح رم در سال ۴۱۰ میلادی بود و در سال ۴۳۰ میلادی در هیپون هنگامی که شهر به حاصره وندال‌ها درآمده بود، درگذشت. او همچنین معاصر با دوره گسترش مسیحیت است؛ امپراتوری رسما مسیحی شد، و ادیان شرک‌آمیز گرچه همچنان وجود داشتند، اما مجاز نبودند.

به زعم آگوستین، فلسفه جستجوی حکمت است؛ آرمان زندگی و تفکر است. از این جهت آثار او در چارچوب غایت‌شناسانه فلسفه باستان قرار می‌گیرند؛ کارکرد اولیه فلسفه تعیین هدف برای حیات بشری است، یعنی غایت متعالی و هدف حیات بشری. و این چیزی است که انسان را حقیقتا سعادتمندخواهد کرد.

کتاب هورتنسیوس اثر سیسرون در سن نوزده سالگی تاثیری بسیار زیاد در عشق او به حکمت بر جای گذاشت؛ پس از یک دوره بلندمدت در مسلک مانوی، خواندن آثار افلاتون‌یان» یعنی فلوطین و فورفوریوس او را با تامل عقل در باب خود آشنا کرد و او را از مفهوم مادی‌گرایانه از خدا رهانید. در این دوران بود که وجود ابدی و لایتغیر، واقعیت غیرمادی مستعلی از ذهن خود را دریافت. تنها این مانده بود که راهی را که به طور مدام به او امکان لذت بردن» از خدا را می‌دهد، بیابد. خواندن نوشته‌های پولس قدیس نقشی تعیین‌کننده داشت. او در شخص مسیح راهی را که به موطن سعادت منتهی می‌شود» یافت. او کلمه» (Verbe) را در انجیل یوحنا با حکمت کتاب هورنتنسیوس و عقل فلوطینی یکی دانست، و به این ترتیب اصل انسجام فلسفه خود را یافت. چنین اصلی به طور بدیهی تمایز اسکولاستیک (فلسفه مدرسی) میان فلسفه و الهیات را رد می‌کند. ایمان استفاده از عقل را زیر سوال نمی برد، بلکه عقل را وارد ساحتی می‌کند که از خود فرا می‌رود؛ انسان به این ترتیب است که به فهم ایمان نائل می‌شود.

آثار آگوستین مسیری جدید ایجاد می‌کنند؛ مسیری که باید خود انسان بپیماید اگر قصد دارد وارد فلسفه او شود، زیرا این فلسفه کمتر نظام‌مند است و بیشتر جستجوی خستگی‌ناپذیر خداست و نیازمند تغییر فرد است. آثار مهم این فیلسوف را باید خواند و از جمله آنها می‌توان به کتاب اعترافات»، تثلیث» و شهر خدا» نام برد. کتاب استاد» نیز یکی از محاوراتی است که او در دوره جوانی نگاشته است.

اعترافات

عنوان کتاب مشخص کننده موضوع آن نیز است، به شرطی که آن را با کتاب اعترافات ژان-ژاک روسو مرتبط ندانیم. این کلمه هم به معنی اقرار و هم به معنی ستایش است؛ در کتاب اعترافات»، آگوستین در نزد خدا به گناهان خود اعتراف می‌کند و او را به خاطر رحمت اش می‌ستاید. مخاطب تمامی اثر خدا است و این اثر مکالمه‌ای با اوست، زیرا آگوستین در این اثر اجازه می‌دهد تا خدا به او بیاموزد. به گفته نویسنده، کتاب اعترافات» عقل و قلب انسان را به سوی خدا متوجه می‌کند». این کتاب بیشتر از اینکه کتابی برای خواندن باشد، دستورالعملی برای زندگی و تمرینات است. آیا به درد یک فرد بی ایمان نیز می‌خورد؟ آگوستین این را نفی نمی‌کند؛ اگر در ابتدا هم‌کیشان او را مخاطب قرار می‌دهد، به قلب کسانی هم که از رسیدن به خدا ناامید شده‌اند، گرما می‌بخشد. بنابراین، ایمان پیشنیاز نیست، اما برای اینکه خواننده بتواند با اثر ارتباط برقرار کنند، باید حداقل در درون خود انعکاس جستجوی آگوستین را بیابد.

موفقیت کتاب اعترافات» که آگوستین آن را در میان سال‌های ۳۹۷ تا ۴۰۰ میلادی نوشت چشم‌گیر بود؛ پس از انتشار نه دفتر اول آن که حکایت مسیر او تا دریافت غسل تعمید است، به نظر می‌رسد خوانندگان از او خواسته‌اند تا ادامه دهد. چهار دفتر آخر اعترافات مربوط به گذشته او نیستند بلکه مربوط به دوران حال او می‌شوند؛ اسقف آگوستین اعتراف می‌کند به چیزهایی که می‌داند، به چیزهایی که از خود نمی‌داند و در مورد جهل‌اش در باب نوشته‌های مقدس می‌نویسد. این تمایز باعث می‌شود که وحدت کتاب اعترافات گسیخته شود: چه ارتباطی میان ده دفتر اول که در آن آگوستین به زندگی گذشته خود می‌پردازد و سه دفتر آخر که در آن داستان آفرینش را نقل می‌کند، وجود دارد؟ این حکایت در واقع تمامی معنای خود را به پویش شخصی آگوستین یعنی گرویدن او به مسیحیت و باز-آفرینش می‌دهد، زیرا به او بُعدی کیهانی می‌بخشد.

کتاب مقدس معیار خوانشی است که آگوستین به زندگی خود می‌بخشد.


Afbeeldingsresultaat voor ‫کتاب راز شاد زیستن‬‎
 مطالعه این کتاب برای کسانی که زندگی شویی پر تلاطمی دارند توصیه میگردد
Afbeeldingsresultaat voor ‫زندگی نامه مارابل مورگان‬‎

این کتاب، بیان گر تجربه های تلخ و شیرینی است که مارابل مورگان در طول زندگی شویی خود داشته و سیر تکامل کامیابی در زندگی شویی را حس کرده و پشت سرگذارده است. وی در نخستین سال های زندگی شویی خویش با شکست ها و ناکامی های زیادی روبرو شده بود، که این امر، خود ناشی از ناآگاهی از استعدادهای ذاتی و نهفته در وجود یک زن و نیز درک صحیح مشکلات زندگی شویی بود، در صدد برآمد که معایب خود را بر طرف کرده و به صورت یک زن کامل درآید- دست کم به گمان خودش- این تلاش ها نه تنها در زندگی شخصی و خصوصی او به ثمر رسید و کامیابی را نصیب شوهر و فرزندانش کرد، بلکه توانست با دایر کردن دوره ی کلاس های زن کامل» در شهر محل اقامتش و نیز در دیگر شهرهای ایالات متحده امریکا رموز کامیابی در زندگی شویی را به ن بی شماری بیاموزد، این کلاس ها آن چنان موفق بودند که حتی شوهران نیز از تجربه های وی بهره مند شدند.

 

مارابل مورگان این دیدگاه را منعکس می کند که دوام و بقای یک خانواده، خوشبختی شوهر و فرزندان، همه ی اینها در گروی شخصیت یک زن و شناخت وی از خودش است.

او می آموزد که ن چگونه می توانند همسر خود را درک کرده و ژرف ترین نیازهایش را درک کنند، چگونه در مواقع سختی و افسردگی به یاری شوهرشان بشتابند و واقعاً شریک زندگی او باشند، نه فقط یک همسر قانونی و بس. این نویسنده امریکایی در مورد تربیت فرزندان در محیط خانه و خانواده به نکات بسیار ارزشمندی اشاره می کند که حاصل تجربیات او در زندگی شخصی و در زندگی دیگران است. وی عقیده دارد که نظام مادر سالاری حاکم بر جامعه امریکا سبب شده است که واحد خانواده دچار پریشانی و پراکندگی شود و بر موارد طلاق بیفزاید. یک نکته بسیار مهم برای کامیابی در زندگی شویی، همانا اعتقاد و ایمان به وجود خداوند یکتا و پرورش و تقویت آن در فرد فرد افراد خانواده است.

روانشناسی زن کامل» عاری از پیچیدگی های کتاب های علمی روانشناسی است، با زبانی ساده و کلامی صادقانه و بی ریا یک رشته درس های عملی را ارائه می د هد که هر زن، قادر به انجام آن می باشد.

کتاب حاضر برای نخستین بار در سال 1975، در انگلستان به چاپ رسید. استقبال گرم خانواده های انگلیسی و امریکایی از این کتاب، چاپ های متعددی را به همراه داشت، و ترجمه فارسی آن بر مبنای آخرین چاپ کتاب (1985)، صورت گرفته است.


آیا دعای ندبه با اعتقاد به معراج جسمانی » سر ناسازگاری دارد؟؟؟؟

اشاره: در قمستهای پیشین این مقاله سند دعای ندبه و ناقلان آن موردبررسی قرار گرفت و به برخی ازپرسشهایی که درباره این دعا مطرح است پاسخ داده شد. در این قسمت ازمقاله، نویسنده محترم به بررسی این پرسش می پردازد که آیا دعای ندبه بااعتقاد به معراج جسمانی » پیامبراکرم، صلی الله علیه وآله، اسازگاراست یا خیر؟ امیدواریم که این قسمت از مقاله زیر نیز مورد توجه خوانندگان عزیز قرار گیرد.
آتش عشق تو در سینه نهفتن تاکی همه شب از غم هجر تونخفتن تا کی طعنه ز اغیار تو، ای یار شنیدن تاکی روی نادیده و اوصاف تو گفتن تا کی
یکی از ضروریات عقیدتی اسلام معراج رسول گرامی اسلام از مکه معظمه تا مسجد اقصی و از آنجا به سوی آسمانها است.
معراج رسول اکرم،صلی الله علیه وآله، ریشه قرآنی دارد،قسمت اول این سیرشبانه در سوره مبارکه اسراء» و قسمت دوم آن درسوره مبارکه نجم » بیان شده است.
همه مفسران، محدثان، مورخان و متکلمان شیعه بر این عقیده هستندکه این سفر شبانه با بدن خاکی و پیکرعنصری رسول گرامی اسلام انجام شده است.
شیخ طوسی و علامه طبرسی تاکید کرده اند که همه علمای شیعه واکثر علمای عامه معتقدند که معراج رسول اکرم، صلی الله علیه وآله، دربیداری ودر کمال صحت و اعتدال مزاج، با بدن عنصری و پیکر خاکی انجام یافته است. (1)
علامه مجلسی در این رابطه می فرماید:
باید معتقد باشی که معراج،جسمانی بوده، رسول اکرم،صلی الله علیه وآله، با بدن شریف خود به آسمانها رفت.
در این زمینه به گفتار فلاسفه گوش نکن که می گویند:
اگر معراج، جسمانی باشد، درافلاک خرق و التیام لازم می آید»!! که این حرفها پوچ است و معراج ازضروریات دین بوده، انکارش کفرآمیز است. (2)
اعتقاد به معراج جسمانی » به طوری که علامه مجلسی تصریح نموده، به صورت یکی از ضروریات عقیدتی شیعه درآمده، منکر آن بیرون از زمره شیعیان شناخته می شود.
از این رهگذر برخی از فلاسفه که به معراج جسمانی و معاد جسمانی معتقد نشده اند، مورد تکفیر وتفسیق قرار گرفته اند.
به عنوان مثال: بنیانگذار فرقه شیخیه شیخ احمد احسائی » هنگامی که در توجیه مساله خرق و التیام افلاک به بن بست رسید و نتوانست مساله معراج جسمانی را در محدوده تفکر هیئت بطلمیوس آن روز حل وفصل کند، به بدن برزخی معتقد شد وآن را هور قلیا» نام نهاد، موردهجوم و تکفیر علمای شیعه قرارگرفت. (3)
وی کلمه هور قلیا» را یک واژه سریانی معرفی کرده (4) ولی مرحوم تنکابنی از ملاعلی نوری نقل کرده که واژه هور قلیا» یونانی است و تعبیر هور قلیا» غلط مشهور است و صحیح آن هور قلیا» می باشد. (5)
تا جایی که ما سراغ داریم،نخستین کسی که این واژه را در بلاداسلامی به کار برده شیح شهاب الدین سهروردی » (م 587 ق.) است. (6) آنگاه شیخ احمد احسائی آن را به وفور در کتابهای خود به کار برده است. (7)
آنچه از توضیحات احسائی،کرمانی و هانری کوربن استفاده می شود، این است که منظور از هورقلیا» مثال قالبی است نه جسدعنصری. (8) شیخ احمد در تبیین عقیده خود دررابطه با معراج هور قلیائی »می نویسد:
جسم در حال عروج و صعودهرچه بالا برود، عناصر مربوط به هرکره را در همانجا ترک می کند و بالامی رود، مثلا" عنصر هوا را در کره هوا، عنصر آتش را در کره آتش.وهنگام بازگشت، آنچه را که ترک کرده بود باز می گیرد. (9)
بنابراین پیامبر اکرم،صلی الله علیه وآله، در شب معراج هریک از عناصر چهارگانه بدن خودرا در کره خود ترک کرده، با بدنی که فاقد این عناصر چهارگانه بود، به معراج رفته است. یک چنین بدن نمی تواند بدن عنصری باشد، بلکه یک بدن برزخی و به اصطلاح وی هورقلیا» خواهد بود. (10)
هنگامی که شیخ احمد احسائی عقیده خود را در مورد معاد و معراج ابراز کرد و از آنها به هور قلیا» تعبیرنمود، ملامحمدتقی برغانی » مشهوربه شهید ثالث » با وی ملاقات کردودر مورد معاد و معراج و دیگر عقایدشیخ احمد با او سخن گفت و عقاید اورا با ضروریات عقیدتی شیعه سازگار نیافت و او را به جهت اعتقادبه معراج هور قلیا»، معاد هور قلیا»و دیگر عقاید متفرده اش تکفیر کرد. (11)
ملا محمد جعفر استرآبادی صاحب فصول و شیخ محمد حسن صاحب جواهر به کفر ایشان نظردادند. (12)
با توجه به مطالب فوق روشن می شود که اعتقاد به معراج جسمانی از نظر فقهای شیعه چقدر محکم واستوار است، که منکر آن را از زمره اسلام بیرون می دانند و نشان کفر برپیشانی اش می نهند.
اکثریت قاطع اهل سنت نیز همین عقیده را دارند و معتقد هستند که معراج در بیداری و با بدن عنصری انجام گرفته است. (13)
جای شگفت است که عده ناچیزی از علمای عامه به معراج معتقد شده و استدلال کرده اند به حدیثی از عایشه که گفته است:
در شب معراج پیکر پیامبر ازدیدگاه ناپدید نشده، بلکه خداوندمتعال روح او را به معراج برد!! (14)
در حالی که عایشه در آن تاریخ بچه خردسالی بیش نبود و به خانه رسول اکرم، صلی الله علیه وآله، راه نیافته بود. و لذا متن حدیث برای اثبات جعلی بودن آن کافی است. (15)
در فرازی از دعای ندبه در ضمن شمارش فضائل و مناقب ویژه رسول گرامی اسلام به معراج آن حضرت اشاره شده، چنین آمده است:
و اوطاته مشارقک و مغاربک وسخرت له البراق، و عرجت به الی سمائک گامهایش را به شرق و غرب جهان رساندی و براق را در اختیار او نهادی واو را به سوی آسمان عروج دادی. (16)
در این فراز کوتاه از دعای ندبه،که از یک سطر نمی کند، به سه مطلب مهم اشاره شده است:
1 - سیر شبانه از مکه مکرمه تامسجد اقصی (اوطاته).
2 - عروج به ملکوت آسمانها (وعرجت به).
3 - وسیله این عروج - مرکب آسمانی - (وسخرت له البراق).
موضوع اول در سوره مبارکه اسراء» مورد بحث قرار گرفته، ودهها روایت معتبر درباره آن ازرسول گرامی اسلام نقل شده است. (17)
موضوع دوم در سوره مبارکه نجم » آمده و تفصیل آن در ضمن دهها حدیث معتبر از شخص پیامبراسلام تبیین گشته است. ()
موضوع سوم نیز در ضمن دههاحدیث شریف از رسول گرامی اسلام و پیشوایان معصوم، علیهم السلام،بتفصیل بیان شده است. (19)
روی این بیان فرازی که از دعای ندبه در بالا آوردیم دقیقا منطبق برمعراج جسمانی » است که همه مفسران، محدثان، مورخان ومتکلمان شیعه در پرتو آیات قرآن واحادیث متواتر پیشوایان معصوم،علیهم السلام بر آن اتفاق نظر دارند.اما آنچه موجب اعتراض دوستان نادان و دشمنان کینه توز شده، این است که در برخی از نسخه های دعای ندبه به جای: عرجت به » تعبیر:عرجت بروحه » آمده است!
و در این صورت معنای فراز بالاچنین می شود: گامهایش را به شرق و غرب جهان رساندی، براق را دراختیارش نهادی و روح » او را به سوی آسمانها بردی!».
در اینجا دو مطلب باید دقیقاتجزیه و تحلیل شود:
1 - آیا نسخه عرجت بروحه »چقدر اعتبار دارد؟
2 - بنابر صحت این نسخه، آیا این فراز از دعای ندبه با معراج جسمانی سر ناسازگاری دارد؟
در مورد پرسش نخستین به محضر خوانندگان حقجو و حقیقت طلب عرضه می داریم:
1 - قدیمی ترین کتابی که متن دعای ندبه در آن ثبت شده و نسخه آن از حوادث روزگار جان سالم به دربرده و تا زمان ما بدون تغییر وتحریف باقی مانده، کتاب معتبر وارزشمند المزارالکبیر» تالیف محدث گرانمایه شیخ ابوعبدالله محمدبن جعفر مشهدی » است.
فراز بالا در این کتاب و عرجت به الی سمائک » آمده است. (20)
2 - نسخه خطی این کتاب، ازدستنویسهای قرن یازدهم، در 482ورق 12 سطری، در کتابخانه عمومی آیة الله مرعشی موجود است. (21)
در این نسخه که به شماره 4903در کتابخانه نامبرده محافظت می شود، این فراز در صفحه 824سطر هفتم و عرجت به » آمده است.
3 - نسخه عکسی این کتاب، درکتابخانه مؤسسه آل البیت قم،موجود است. (22) در این نسخه نیز فراز یادشده، درورق 422 (صفحه 834) به تعبیر وعرجت به » آمده است.
4 - بعد از مزار کبیر، قدیمی ترین منبع دعای ندبه کتاب مزار قدیم »است که نسخه خطی آن در 1 ورق 17 سطری در کتابخانه عمومی آیة الله مرعشی موجود است. (23)
در این نسخه نیز که به شماره 462 در کتابخانه یادشده محافظت می شود، فراز بالا در ورق 174 سطرهشتم وعرجت به » آمده است.
سومین منبع موجود برای دعای ندبه کتاب ارزشمند مصباح اائر»تالیف سیدابن طاووس (م 664 ق.)است.
در نسخه چاپی این کتاب فراز بالابه جای وعرجت به » به تعبیروعرجت بروحه » آمده است. (24)
این نسخه یقینا غلط است،
زیرا:
اولا" سید این دعا را از کتاب مزارکبیر نقل کرده، زیرا در آغاز آن می نویسد:
ذکر بعض اصحابنا قال: قال محمدبن علی بن ابی قرة: نقلت من کتاب محدبن الحسین بن سنان البزوفری رضی الله عنه دعاءالندبة،. و ذکر انه الدعاء لصاحب امان صلوات الله علیه، ویستحب ان یدعی به فی الاعیادالاربعة ». (25)
و این دقیقا تعبیر صاحب مزارکبیر در آغاز دعای ندبه است. (26)
روی این بیان تردیدی نیست که سیدابن طاووس این دعا را به واسطه مزار کبیر، از ابن ابی قره، از بزوفری نقل کرده، و منظور از بعض اصحابنا» در کلام سید همان ابن المشهدی » است. و چون همه نسخه های مزار کبیر که مستند سید ومقدم بر اوست عرجت به » می باشد،بی گمان نسخه صحیح مصباح نیزعرجت به » بوده است.
ثانیا: محدث نوری » در کتاب ارزشمند تحیة اائر» می نویسد:
من در برخی از نسخه های کتاب مصباح اائر»، عرجت به »دیده ام. (27)
محدث قمی نیز فرمایش استادش را تایید نموده است. (28)
ثالثا: در کتاب مزار قدیم نیز که مقدم بر سید است و او نیز این دعا رااز ابن ابی قره، از کتاب بزوفری نقل کرده است، تعبیر عرجت به » آمده است. (29)
با توجه به سه نکته یادشده تردیدی نمی ماند که نسخه صحیح کتاب مصباح اائر» نیز عرجت به »بوده است، ولی متاسفانه دراستنساخهای بعدی عبارت عرجت به » به تعبیر عرجت بروحه »تصحیف شده است.
تاسف بارتر این که همین نسخه تصحیف شده به دست مرحوم علامه مجلسی افتاده، ایشان نیز دعای ندبه را از آن نسخه تصحیف شده نقل کرده و برای رعایت امانت در نقل،فراز یادشده را وعرجت بروحه » آورده است (30) و بدینگونه این نسخه تحریف شده، به کتب متاخران راه یافته است.
محدث قمی نیز در کتاب شریف مفاتیح الجنان » دعای ندبه را ازنسخه تصحیف شده مصباح اائرنقل فرموده، و لذا عبارت عرجت بروحه » را در متن ذکر کرده و عبارت عرجت به » را در حاشیه به عنوان نسخه بدل آورده است. ولی در نسخ تحقیق شده مفاتیح عبارت عرجت به » در متن قرار گرفته است. (31)
از مطالب فوق به این نتیجه رسیدیم که:
1. در همه نسخه های چاپی وخطی و عکسی مزار کبیر»;
2. در نسخه های خطی موجود ازمزار قدیم »;
در نسخه های اصلی مصباح اائر»; عرجت به » بوده است.
و اینکه عناوین تعداد دیگری ازآثار پژوهشگران را در یک قرن اخیردر اینجا می آوریم که همگی در آثارارزشمند خود عرجت به » ثبت کرده اند:
1 - تحیة اائر، از میرزاحسین نوری، (م 1320 ق.) (32)
2 - مکیال المکارم، ازمیرزامحمدتقی فقیه احمدآبادی، (م 1348 ق.) (33)
3 - مفتاح الجنات، از صاحب اعیان الشیعه، (م 1371 ق.) (34)
4 - شرح دعای ندبه، از محی الدین علوی طالقانی، (م 1387 ق.) (35)
5 - شرح دعای ندبه، از مرحوم شیخ عباسعلی ادیب; (36)
6 - سخنان نخبه، در شرح دعای ندبه، از عطائی اصفهانی; (37)
7 - شرح دعای ندبه، از سیدعلی اکبر محب الاسلام; (38)
8 - ندبه و نشاط، از احمدزمردیان; (39)
9 - الصحیفة الرضویة الجامعة، ازسیدمحمد باقر موحد ابطحی; (40)
10 - الصحیفة المبارکة المهدیة، ازسید مرتضی مجتهدی; (41)
آنچه ذکر شد، تعدادی از اسناد ومنابع دعای ندبه بود که به هنگام نگارش این سطور در دسترس نگارنده بود، وگرنه منابع و مآخذفراوانی در طول قرون و اعصار،تعبیر عرجت به » را درج نموده اند،که شمارش همه آنها به طول می انجامد.
در اینجا لازم است یادآورشویم که شخصیتهای برجسته فراوانی به هنگام نقل، ترجمه، شرح و یا گفتگو ازدعای ندبه، این نکته را مورد عنایت قرار داده، در آثار گرانبهای خودتصریح کرده اند که لفظ عرجت بروحه » اشتباه و صحیح آن عرجت به » است. که به تعدادی از آنها اشاره می کنیم:
1. محدث نوری، (م 1320 ق.) درکتاب تحیة اائر» (42)
2. صاحب مکیال، (م 1348 ق.) درمکیال المکارم ». (43)
3. شیخ محمد باقر رشاد زنجانی،(م 1357 ش.) (44)
4. شیخ عباسعلی ادیب، صاحب هدیة العباد» در شرح حال صاحب بن عباد و مدفون در مقبره ایشان. (45)
5. عطائی اصفهانی، در شرح دعای ندبه. (46)
6. هیات تحریریه مجله مکتب اسلام. (47)
7. آیة الله صافی، در فروغ ولایت. (48)
8. رضا استادی، در ده رساله. (49)
9. احمد زمردیان، در شرح دعای ندبه. (50)
10. سیدمرتضی مجتهدی، درصحیفه مهدیه. (51)
جالبتر این که در متن دعای ندبه دو شاهد نیرومند هست بر این که نسخه عرجت به » صحیح است:
1. جمله: و سخرت له البراق »;براق را در اختیار او نهادی ». اگر دراین جمله تامل شود، صحیح بودن نسخه عرجت به » معلوم می گردد،زیرا معراج نیازی به مرکب ندارد. (52)
2. جمله: و اوطاته مشارقک ومغاربک; شرق و غرب جهان را زیرپاهایش در نور دیدی » نیز صراحت در جسمانی بودن دارد، که در سفر در نور دیدن و گام نهادنی در کار نیست. (53)
در اینجا دو داستان جالب وشنیدنی است، که دو تن از نیک بختان تاریخ، از وجود مقدس حضرت بقیة الله، اراحنافداه، نقل کرده اند، که از نسخه عرجت بروحه » نهی فرموده است :

.1- مرحوم آیت الله حاج میرزامهدی شیرازی (م 1380 ق.) که مرجع تقلید و مقیم کربلا و اسطوره زهد وتقوا بود، می فرماید:
زمانی که من در سامرا بودم، شبهابه سرداب حضرت حجت، علیه السلام،می رفتم و برای اینکه کسی مزاحم نشود قفل در را نیز می بستم و تاصبح به دعا و قرآن و توسل و گریه مشغول می شدم.
شبی در سرداب نشسته، مشغول دعای ندبه بودم، تا به این عبارت رسیدم و عر جت بروحه الی سمائک ».در اینجا حتی در کتاب مفاتیح نیز دونسخه است، یکی،و عرجت به » ودیگری: وعرجت بروحه ». و هر دو نیزصحیح است، چون عربها کلا به بدن نیز روح »می گویند، و هنوز هم چنین است، یعنی هم به روح و هم به بدن روح » گفته می شود. و لذا من وعرجت بروحه » خواندم، چون ازنظر من هیچ اشکالی نداشت.
ناگهان دیدم شخصی کنار من نشسته و خطاب به من فرمود: درنسخه اصلی و عر جت به الی سمائک »آمده است.
من متحیر شدم که من در سرداب رابسته بودم، این شخص از کجا آمده؟دیدم هیچکس نیست ».
نگارنده برای نخستین بار این مطلب را از علامه فقید مرحوم آیة الله حاج سید محمد کاظم قزوینی، دامادمرحوم آیة الله شیرازی شنیده بود، واخیرا در یک اثر مکتوب، از نشریات حسینیه کربلائیهای اصفهان، چاپ ومنتشر شد. (54)
2. مرحوم آیت الله حاج میرزامحمد حسن میرجهانی (م 1413 ق.)صاحب تالیفات ارزشمند فراوان، ازجمله نوائب الدهور فی علائم الظهور» می فرمود :
در عصر زعامت مرحوم آیة الله اصفهانی، قدس سره، عازم سامرابودم، مبلغ زیادی پول به من مرحمت فرمودند و دستور دادند که یک سوم آن را به وکیل ایشان در سامرا تقدیم کنم، یک سوم دیگرش را در میان طلاب تقسیم کنم و یک سوم دیگر را بین خدمتگزاران حرم مطهر تقسیم نمایم.روی این جهت کلیددار حرم مطهر به من احترام فراوانی قائل شد. از اوخواستم که شبها د رسرداب مقدس بمانم، موافقت نمود. در حدود ده روزدر سامرا اقامت نمودم، شبها به سرداب می رفتم، کلیددار در سرداب رااز بیرون می بست و خود در بیرون سرداب، در صحن مطهر عسکریین،علیهماالسلام، استراحت می کرد.
در آخرین شب اقامتم که بود، هنگامی که وارد سرداب شدم وطبق معمول شمعی همراه داشتم، دیدم فضای سرداب مثل روز روشن است، دیگر شمع را رها کردم و ازپله ها پایین رفتم. دیدم سیدبزرگواری مشغول عبادت است. برای اینکه حال او را مختل نسازم، بدون سلام وارد شدم، و درب صفه ایستادم و مشغول زیارت حضرت بقیة الله،ارواحنافداه، شدم. آنگاه در کنارایشان و کمی جلوتر از ایشان به نمازایستادم، سپس نشستم و مشغول دعای ندبه شدم.
هنگامی که به جمله و عرجب بروحه الی سمائک » رسیدم، آن آقا فرمودند:
این فقره از ما نرسیده است، وعرجت به » صحیح است، اگر بروحه »بود دیگر نیازی به براق نبود. اصولاشما چرا وظیفه خود را رعایت نمی کنید، چرا مقدم بر امام نمازمی خوانید؟!
من برای اینکه در وسط دعا حرف نزنم چیزی نگفتم، دعا را به پایان رسانیدم،نماز زیارت را خواندم و سر به سجده نهادم. در حال سجده یک مرتبه متوجه شدم که این آقا کیست که می فرماید:
1. این فقره از ما نرسیده است!
2. چرا مقدم بر امام نماز می خوانید؟
سراسیمه سر از سجده برداشتم ودیدم فضای سرداب کاملا تاریک است و از آن آقا خبری نیست!
با شتابی هر چه تمامتر از پله ها بالاآمدم و در سرداب را بسته یافتم. درب را کوبیدم، کلیددار آمد و در را باز کرد، دیدم نزدیک اذان صبح است.
از ایشان پرسیدم این آقا که امشب درسرداب بود چه کسی بود؟ گفت: غیر ازشما کسی در سرداب نبود. گفتم: همین آقا که تازه از سرداب بیرون رفت.گفت: نه، کسی بیرون نرفته، درسرداب بسته است و درهای حرم وصحن نیز بسته است.
تازه متوجه شدم چه سعادت بزرگی نصیبم شده و چه رایگان از دست داده ام.
نگارنده این داستان را چندین بار ازمرحوم آیة الله میرجهانی در مشهد واصفهان شنیده بودم و تا جایی که حافظه ام یاری می کرد در اینجاآوردم.
خلاصه این داستان با اندک تفاوتی در برخی از آثار مکتوب منتشر شده است. (55)
از مطالب بالا به این نتیجه رسیدیم که نسخه و عرجت بروحه » هیچ اعتبار ندارد و نسخه صحیح وعرجت به » می باشد، ولی بنابر صحت نیز، تعبیر و عرجت بروحه » با اعتقادبه معراج جسمانی منافات ندارد.زیرا:
اولا: معراج رسول گرامی اسلام یقینابیش از یکبار بوده، و بر اساس روایتی از امام صادق، علیه السلام،یکصد و بیست بار آن حضرت به معراج رفته است. (56)
آنچه همه مفسران، محدثان، مورخان و دیگر علمای شیعه اتفاق نظر دارندکه با جسم شریف آن حضرت بوده، معراج مشهور آن حضرت است، که شبی از مکه معظمه به مسجد اقصی واز آنجا به سوی آسمانها بوده است.
این مورد که به لیلة الاسراء» ولیلة المعراج » معروف است، بی گمان جسمانی بوده است، ولی دیگر مواردآن بر ما روشن نیست و کسی نگفته که باید آنها را نیز جسمانی بدانیم.
روی این بیان اگر تعبیر و عرجت بروحه » صحیح باشد، ممکن است آن را ناظر بر معراجهای و دوفقره دیگر; یعنی اوطاته » و وسخرت له البراق » را ناظر بر معراج جسمانی آن حضرت بدانیم:
ثانیا: تعبیر و عرجت بروحه » نص معراج نیست، بلکه شامل معراج جسمانی نیز می شود، زیرا:
اولا: اثبات شی ء نفی ماعدا نمی کند.
ثانیا: در زبان عربی استعمال بعض در کل بسیار شایع است، ماننداستعمال رقبه » در انسان » که درقرآن کریم نیز به کار رفته است. (57)
استعمال روح در مجموع جسم و جان علاوه بر عربی، در زبان فارسی نیزشایع است، چنانکه سعدی شیرازی می گوید:
جانا هزاران آفرین بر جانت از سر تا قدم صانع خدایی کاین وجود آورد بیرون از عدم
می دانیم که در فارسی جان » معادل روح » در عربی است (58) و سعدی ازکلمه جانت » به قرینه از سر تا قدم »بدن ممدوح خود را قصد کرده است نه فقط روح او را.
آیة الله حاج میرزا ابوالفضل تهرانی،قدس سره، در شرح زیارت عاشورا،در شرح فقره و علی الارواح لتی حلت بفنائک » می نویسد:
و گاه روح را به معنای جسم با روح استعمال می کنند، به علاقه حال و محل یا ملابست. چنانکه عرب گوید: شال روحه » یا جرح روحه » در عراق وحجاز این استعمال متعارف است. واین علاقه ای است صحیح و استعمالی است فصیح. و منزل بر این است عبارت دعای ندبه و عرجت بروحه الی سمائک ». چه ضرورت قائم ست برمعراج جسمانی و برهان نیز مساعدآنست. (59)
سید صدرالدین محمدحسنی طباطبایی نیز وجه دیگری را بیان فرموده است. (60)
روی این بیان نسخه و عرجت بروحه » هیچ صحت و اعتباری نداردولی بنا بر فرض صحت با معراج جسمانی سر ناسازگاری ندارد. و ازاین طریق هیچ ایرادی بر اصالت وصلابت دعای ندبه وارد نمی شود.

Afbeeldingsresultaat voor ‫کتاب بابا لنگ دراز‬‎
بسم الله الرحمن الرحیم

کتاب بابا لنگ دراز اثر جین وبستر است که توسط محسن سلیمانی ترجمه و از سوی انتشارت افق، منتشر شده است.

جین وبستر از بستگان مارک توین و فرزند بزرگ خانواده بود. در کودکی با جد مادری، مادربزرگ و مادرش زیر یک سقف زندگی می‌کرد. او در چهل سالگی، پس از به دنیا آوردن دخترش، در اثر تب زایمان درگذشت.

کتاب بابا لنگ دراز - معرفی کتاب بابا لنگ دراز را در کافه بوک بخوانید

کتاب بابا لنگ دراز

شخصیت اصلی داستان، جودی آبوت » دختر سرزنده و باهوشی است که در یک پرورشگاه بزرگ می شود اما با پشتیبانی مالیِ حامیِ ناشناس خود می تواند به مدرسه خصوصی راه یابد.

جودی که حامی خود را نمی شناسد و فقط در یک نگاه از پشت سر دیده است، او را بابا لنگ دراز » می نامد و اغلب درباره زندگی و فعالیت هایش به او نامه می نویسد (رمان در قالب همین نامه ها روایت می شود).

جودی در مدرسه به سختی تلاش می کند تا فاصله فرهنگی خود با جامعه پیرامونش را که ناشی از بزرگ شدن در انزوای پرورشگاه است، جبران کند. در پایان، بابا لنگ دراز» خود را معرفی می کند.

کتاب بابا لنگ دراز - نقاشی کتاب بابا لنگ دراز - کتاب بابا لنگ دراز را در کافه بوک بخوانید


کتاب بابا لنگ دراز - معرفی کتاب بابا لنگ دراز در کافه بوک - کتاب بابا لنگ دراز اثر جین وبستر

قسمت هایی خواندنی از کتاب بابا لنگ دراز

بابا لنگ دراز عزیز، شما یک دختر بچه مامانی نداشتید که اورا در کودکی از گهواره اش یده باشند؟ شاید آن دختر من باشم! اگر ما شخصیت های یک رمان بودیم، شاید گره گشایی آخر رمان کشف همین قضیه بود. واقعا خیلی عجیب است آدم نداند کیست. یک جورایی هیجان انگیز و رمانتیک است…

نامه نوشتن به کسی که انسان ندیده و نمی‎شناسد کمی مضحک است، اصلاً برای من نامه نوشتن عجیب و غریب است من کسی را نداشتم که برایش نامه بنویسم بنابراین اگر نامه‌های من درجه یک نیست امیدوارم ببخشید… من همه عمر تنها بوده‎ام، ناگهان یک نفر پیدا شده که نسبت به من و سرنوشت آینده من اظهار علاقه کرده است، لذا من تمام این تابستان راجع به شما فکر کرده‌ام.
احساس می‎کنم خانواده‎ای پیدا کرده‎ام،حالا نمی‎دانم شما را چه خطاب کنم، چون هیچ اطلاعی از شما ندارم. ولی آنچه مسلم است شما پاهای درازی دارید و من تصمیم گرفته ام، شما را بابالنگ دراز خطاب کنم، امیدوارم به شما برنخورد، این شوخی بین ما دو نفر خواهد بود و به مادام لیپت هم نخواهیم گفت.

بابالنگ دراز عزیز من عاشق دانشکده هستم و بیش از همه عاشق شما که مرا به دانشکده فرستادید، آنقدر خوشحالم که از شدت هیجان خوابم نمی برد. شما نمی دانید اینجا با پرورشگاه ژان گریر» چقدر فرق دارد. دلم برای دخترانی که نمی‎توانند به این دانشکده بیایند می‎سوزد.

خوشی های بزرگ زیاد مهم نیست، مهم این است که آدم بتواند با چیزهای کوچک خیلی خوش باشد. باباجون من رمز واقعی خوشبختی را کشف کردم و آن این است که باید برای حال زندگی کرد و اصلا نباید افسوس گذشته را خورد یا چشم به آینده داشت بلکه باید از همین لحظه بهترین استفاده را برد. من می خواهم بعد از این، زندگی فشرده بکنم و هر ثانیه از زندگی ام را خوش باشم. می خواهم وقتی خوش هستم بدانم که خوش هستم.

بابا لنگ دراز عزیزم، این روزا به هر بهانه ای اشکم در میاد. باورت نمیشه همین یه جمله رو که تایپ کردم اشک تو چشام جمع شد. دلم این روزا نرم شده. داشتم میخوابیدم ولی یه استرس یه دلشوره منو مجاب کرد بیام نت. آخه هر وقت دلشوره میگیرم،فکرای نبودن خانوادم میاد جلو چشمام و من اشکم در میاد. برا همین مجبورم خودمو با چیزای دیگه مشغول کنم الان همه خوابیدن و من…
منم دارم تو تاریکی تایپ میکنم. دلم نقاشی میخواد بکشم که آروم بشم. تنها چیزی که تو این مواقع کمکم میکنه اینه که دعا کنم اتفاق بدی نیافته و دعا و دعا و دعا. بابا لنگ دراز مینویسم حال همه ی ما خوب است،اما… تو باور نکن

کتاب بابا لنگ دراز - معرفی کتاب بابا لنگ دراز در کافه بوک - خلاصه کتاب بابا لنگ دراز را در کافه بوک بخوانید - کتاب بابا لنگ دراز اثر جین وبستر

باباجون آنقدر که تفریح ‎های دانشکده برای من ناراحت کننده است درس‎ های آن مشکل نیست. بیشتر اوقات من نمی‎ فهمم دخترها چه می‎ گویند و برای چه می‎ خندند. شوخی ‎های آنها مربوط به گذشته است که همه کس جز من در آن سهیم است. احساس می‎ کنم در این دنیا بیگانه هستم و زبان مردم را نمی فهمم. در اینجا کسی نمی ‎داند که من در یتیم‎ خانه بزرگ شده‎ ام. من به سالی گفتم که پدر و مادرم فوت کرده‎اند و یک آقای مسنی مرا به دانشکده فرستاده. نمی‎دانید چقدر دلم می‎خواهد مثل سایر دخترها باشم ولی خاطره موسسه خیریه ژان گریر» که دورنمای دوران طفولیت من است بزرگترین تفاوت بین من و آنهاست.

من در تیم بسکتبال پذیرفته شدم. دانشکده روز به روز بهتر و بهتر می‌شود. من دخترها، معلم‌ ها، کلاس‌ ها و باغ دانشکده و تمام خوراکی‎ های آن را دوست دارم. قرار بود فقط ماهی یکبار برای شما نامه بنویسم، در صورتی که هر چند روز یکبار چندین ورق سیاه کرده ‎ام. آخر من آنقدر هیجان ‎زده شده بودم که هر وقت ماجرایی تازه می ‎دیدم دلم می ‎خواست راجع به آن با یک نفر صحبت کنم. امیدوارم این پرچانگی مرا ببخشید.

بابالنگ دراز عزیز از عیدی کریسمس تشکر می‎کنم. من از پوست روباه، گردنبند و… خوشم می ‎آید ولی از همه بیشتر شما را دوست دارم. ولی بابا شما نباید مرا اینطور لوس کنید. وقتی شما مرا به لذائذ زندگی عادت می‌ دهید چطور انتظار دارید که بتوانم حواسم را جمع کنم و برای زندگی آینده‎ام زحمت بکشم؟ حالا می ‎توانم حدس بزنم چه کسی بستنی روز یکشنبه و درخت عید کریسمس را به مؤسسه ژان گریر می ‎فرستاد. به خدا حق این است که در پرتو این اعمال خیر همه عمر سعادتمند باشید.

بابالنگ دراز عزیز. شما کجا هستید. شما را به خدا به یاد من باشید. من خیلی تنها هستم و دلم می‎خواهد یک نفر به یاد من باشد. آه بابا کاش شما را می‎شناختم آن وقت هرگاه یکی از ما غمگین بود یکدیگر را دلداری می‎دادیم. گمان نمی‎ کنم بتوانم بیش از این در لاک ویلو بمانم. خیال دارم از اینجا بروم. من بیماری تنهایی دارم و تشنه خانواده هستم.

کتاب بابا لنگ دراز - خلاصه کتاب بابا لنگ دراز - قسمت های خواندنی کتاب بابا لنگ دراز

بابا لنگ‌دراز (به انگلیسی: Daddy-Long-Legs) یک رمان نامه‌نگارانهٔ دنباله‌دار، اثر جین وبستر، نویسندهٔ آمریکایی است.[۱] این رمان اولین بار در سال ۱۹۱۲ منتشر شد.این داستان ماجراهای قهرمانش را، که یک دختر جوان به نام جودی آبوت» است، در سال‌های تحصیل در کالج روایت می‌کند. جودی برای یک مرد ثروتمند و خیّر که تابه‌حال او را ندیده‌است نامه می‌نویسد.

بابا لنگ‌دراز موفق‌ترین کتاب جِین وبستر است


بابا لنگ‌دراز نخست به‌صورت دنباله‌دار در مجله آمریکایی خانه بانوان[یادداشت ۱] منتشر می‌شد که سرانجام در سال ۱۹۱۲ به صورت کتاب منتشر شد و به فروش بالایی دست یافت. این کتاب تنها یک اثر داستانی ساده نبود، بلکه برانگیزاننده تحرکی برای بهبود وضعیت نگهداری از کودکان یتیم نیز بود. در سال ۱۹۱۴ نمایش‌نامه موفقی از آن با اقتباس خود وبستر بر روی صحنه رفت. در سال ۱۹۱۹ نیز فیلمی صامت با بازی مری پیکفورد از روی آن ساخته شد. وبستر در سال ۱۹۱۴ دشمن عزیز را به عنوان دنباله‌ای برای بابا لنگ‌دراز منتشر کرد.[۲]

اقتباس‌ها

تاکنون چندین فیلم سینمایی و برنامه تلویزیونی از روی این کتاب ساخته شده‌است که برخی از آن‌ها عبارتند از:

عکس جین وبستر نویسنده امریکایی بابا لنگ دراز
Afbeeldingsresultaat voor ‫عکس هایی از جین وبستر‬‎Afbeeldingsresultaat voor ‫عکس هایی از جین وبستر‬‎
Gerelateerde afbeelding
Afbeeldingsresultaat voor ‫عکس هایی از جین وبستر‬‎Gerelateerde afbeelding



رهبر انقلاب در دیدار با برخی امامان جمعه در دی‌ماه 1380 در خصوص کتاب لذات فلسفه» ویل دورانت گفته‌اند: حتی در مطالب جدی هم می شود از کارهای هنری و ذوقی استفاده کرد. من یکی از مثال‌های خوبی که در این زمینه در نظر دارم، کتاب لذات فلسفه»ی ویل دورانت است که مرحوم دکتر زریاب آن را بسیار عالی ترجمه کرده است. در این کتاب ویل دورانت» مطالب فلسفی غرب را با ذوقی‌ترین بیان‌ها مطرح کرده است. این کتاب مثل شعر می‌ماند و انسان وقتی آن را مطالعه می‌کند، اصلا نمی‌فهمد این کتاب فلسفه است. هم نویسنده و هم مترجم، خیلی عالی و با ذوقی زیبا و هنری، یک کتاب فلسفی را مثل یک لقمه چرب و نرم و شیرین، در دهان خواننده می‌گذارند.


Afbeeldingsresultaat voor ‫تصویر ویل دورانت‬‎
رهبر انقلاب که همواره دغدغه فرهنگ و بویژه کتاب را دارد، در خصوص کتاب معتقد است: باید خرید کتاب، یکی از مخارج اصلی خانواده محسوب شود. مردم باید بیش از خریدن بعضی از وسایل تزییناتی و تجملاتی. به کتاب اهمیت بدهند؛ کتاب را مثل نان و خوراکی و وسایل معیشتی لازم بخرند. بعد که تأمین شد، به زواید بپردازند.
Afbeeldingsresultaat voor ‫تصویر ویل دورانت‬‎
ویل

ویل دورانت



ویلیام جیمز دورانت (۱۹۸۱-۱۸۸۵) دانش‌آموخته فلسفه، زیست‌شناسی و تعلیم و تربیت است که از دانشگاه کلمبیا دکترای فلسفه گرفت. او از برجسته‌ترین تاریخ‌نگاران معاصر است که در کتاب  تاریخ تمدن خود، از آثار همه تاریخ‌نگاران جهان، از پدر تاریخ یعنی هرودوت تا آرنولد توین‌بی، بهره برده است و روش جدیدی در نگارش تاریخ‌ ایجاد کرده است که در آن به جای توجه به سیر تمدن بشری به عوامل سازنده تمدن در طول تاریخ توجه ویژه داشته است. آریل دورانت (۱۸۹۸-۱۹۸۱) همسر و همراه ویلیام جیمز دورانت در نوشتن تاریخ تمدن و باقی کتاب‌هایش بوده است و به همراه ویل دورانت برای کتاب دهم مجموعه  تاریخ تمدن» برنده جایزه پولیتزر شد.

زندگینامه‌ ویلیام جیمز دورانت

ویلیام جیمز دورانت، در ۵ نوامبر ۱۸۸۵ در  نورث آدامز منطقه‎ای در ماساچوست به دنیا آمد و از دوران کودکی انسانی پرکار بود. پدرش در این‌باره گفته است: شاید هنگامی که من هنوز در خواب بودم، سر کار می‌رفت و شب که باز من به خواب رفته بودم، برمی‌گشت. او همیشه سختکوش بود. کاهلی و تنبلی او را به یاد ندارم.» در رشته‌های فلسفه، زیست‌شناسی و تعلیم و تربیت در دانشگاه‌های مختلف تحصیل علم کرد و سرانجام در سال ۱۹۱۷ از دانشگاه کلمبیا دکترای فلسفه گرفت و یک سال در همان دانشگاه ماند و فلسفه تدریس کرد.  ویل دورانت زمانی که در سیتون هال زبان لاتین و فلسفه را یاد می‌گرفت، صرفا جهت کنجکاوی تاریخ می‌خواند. عشق او به تاریخ او را به سوی این رشته سوق داد. او از آغاز تمدن بشر تا زمان خودش را مطالعه کرد و جالب است بدانید با اینکه بزرگترین تاریخدان زمان خودش بود اما هرگز در رشته تاریخ  دکترا نگرفت.
ویل دورانت، در کنار علم‌آموزی آرزو داشت کشیش شود، ولی با مطالعه کتاب اخلاق نوشته اسپینوزا، از این آرزو دست کشید و شیفته فلسفه شد. هنگامی که هم تحصیل می‌کرد و هم درس می‌داد، با دوشیزه آریل که از شاگردان باهوشش بود، ازدواج کرد و کتاب تاریخ تمدن را به کمک همسرش، آریل، به پایان رساند. آنها تا آخر عمر در کنار هم بودند. دورانت درابتدای امر، مدیر دانشگاه لبورتمپل در نیویورک بود و در بخش فلسفه، استاد دانشگاه کالیفرنیا بود، و همان زمان کتابی با عنوان تاریخ فلسفه نوشت. هنری توماس در کتاب بزرگان فلسفه یک فصل را به او اختصاص داده است و در آنجا می‌خوانیم: بزرگ‌ترین کار ویل دورانت در فلسفه این بود که افکار پیچیده فلسفی را به زبان ساده بیان کرد. او فلسفه را، که دور از دسترس مردم عادی بود، به خانه‌های آن‌ها برد و آن را برای همه قابل فهم کرد.»
 ویل دورانت از سال ۱۹۲۷ تصمیم گرفت  نوشتن تاریخ تمدن جهان را به طور جدی پیگیری کند. ویل و آریل برای نوشتن هر جلد از این کتاب، با توجه به موضوع آن و جایی که باید تاریخ آن نوشته شود، به آن نقطه جغرافیایی سفر می‌کردند. آنها با یکدیگر و همراهی فرزندشان  در سال ۱۹۳۰ رهسپار سفر دور دنیا شدند و مصر، خاور نزدیک، هندوستان، ژاپن و سایر سرزمین‌های خاور دور را از نزدیک دیدند. بار دیگر در سال ۱۹۳۲، به گشت و گذار در ژاپن و منچوری، سیبری، روسیه، لهستان رفتند. این سفرها کمک بسیاری کرد به نوشتن کتاب مشرق زمین، گاهواره تمدن که در سال ۱۹۳۵ منتشر شد. این نخستین جلد از مجموعه کتاب‌های تاریخ تمدن بود. پس از آن، آریل و ویل رهسپار سفرهای بسیار دیگری به اروپا، خاورمیانه و خاور دور شدند و از تابستان سال ۱۹۴۸ به مدت شش ماه در ترکیه، عراق، ایران و اروپای شرقی مسافرت کردند.  دورانت در آغاز کتاب تاریخ تمدن خود که از شرق باستان آغاز می‌شود و سرانجام با عصر ناپلئون به پایان می‌رسد می‌نویسد:می‌خواهم تاریخی پیرامون تمدن بنویسم و با کم‌ترین جا، بیش‌ترین مطلب را درباره سهم نبوغ و کارمردان بزرگ به میراث فرهنگی بشر بیان کنم.» ویل دورانت در اصل به تاریخ به عنوان یک علم مجرد نگاه نمی‌کرد ، بلکه تاریخ را همواره با تأثیر عامل‌های دیگر بر روی آن در نظر می‌گرفت. او در کتابی با عنوان درس‌های تاریخ که در سال‌های پایانی زندگی خود و پس از پایان یازده جلد کتاب تاریخ تمدن تألیف کرد، تأکید می‌کند که تاریخ ملت‌ها باید با توجه به پدیده‌های علمی جدید، مانند زیست‌شناسی و همچنین نژاد، اخلاق، اقتصاد، فلسفه، شیوه حکومت، مفهوم پیشرفت، جغرافیا و عنصرهای دیگری که در ساختار تاریخ بشریت مؤثرند، به نگارش درآید.

زندگینامه آریل دورانت

آریل دورانت با نام اصلی چایا  در دهم مارس ۱۸۹۸ در پرویسکوروف متولد شد. مادر او زنی جسور و پرخاشگر به نام اثل اپل کافمن و پدرش مردی آرام و ملایم به نام جوزف کافمن بود. محل تولد او منطقه‌ای در ناحیه کامنتس در اوکراین غربی بود بخشی از سرزمینی که کاترین دوم در سومین تقسیم لهستان آن را تصرف کرد.  این منطقه مدام دستخوش جهودکشی و حملات قزاق‌ها بود. نام او را چایا گذاشتند به معنی زندگی که در زبان انگلیسی به آیدا تبدیل می‌شد و ویل سالها او را پوک صدا می‌کرد ، این نام را از یکی از داستان‌های پری‌های رمنده شکسپیر گرفته بود؛ اما در زندگینامه خودنوشتش، گذار، او را آریل خواند. آریل واژه‌ای عبری است به معنای فرشته یا ملک هوا. خانواده‌اش سال ۱۹۰۰ به انگلستان و یک سال بعد آمریکا مهاجرت کردند. آریل سه خواهر بزرگتر داشت به نام های سارا، ماری و فلورا. او سه برادر هم داشت هری، موریس و مایکل. فلورا بعدها همراه و دستیار آریل شد و با ویل و آریل به کالیفرنیا رفت و در کنار آنها به زندگی‌اش ادامه داد. زمانی که آریل در مدرسه مدرن فرر در شهر نیویورک دانش‌آموز بود همسر آینده‌اش، ویل، را ملاقات کرد. ویل دورانت که در آن زمان معلم آریل بود و از سمتش در آن مدرسه استعفا داد تا بتواند با آریل ازدواج کند. در زمان ازدواجشان  یعنی ۳۱ اکتبر ۱۹۱۳ آریل تنها پانزده سال داشت. جشن ازدواجشان در تالار نیویورک برگزار شد و آریل از منزل پدری‌اش در هارلم تا آنجا اسکیت کرد. این زوج گرانقدر صاحب دختری به نام اثل شدند و بعدها پسری را به فرزندی قبول کردند به نام لوییز. ویل و آریل دورانت در سال ۱۹۶۸ برای جلد دهم مجموعه پربار تاریخ تمدن به نام روسو و انقلاب جایزه پولیترز را دریافت کردند و  در سال ۱۹۷۷ نیز مدال آزادی ریاست جمهوری توسط جرالد فورد به آن ها تعلق گرفت و آریل دورانت بانوی سال در لس‌آنجلس شد. این دو انسان بلند مرتبه و دانشمند  به فاصله دو هفته از یکدیگر در نوامبر ۱۹۸۱، در لوس آنجلس درگذشتند.

 آثار ویل و آریل دورانت
 مجموعه یازده جلدی تاریخ تمدن: همواره از پرفروش‌ترین کتاب‌های جهان بوده و هنوز هم این گونه است. جلد دهم کتابش، روسو و انقلاب، در سال ۱۹۶۸ جایزه ادبی " پولیتزر " را دریافت کرد



رفتار آموزنده ابوسعید ابوالخیر با شاگردان

ابوسعید ابوالخیر سال ها در شهر نیشابور درس داشت. روزى در روستایى دعوتش كردند. گفتند: هر چند نفر كه مى خواهى، با خودت بیاور. ده نفر از شاگردهایش را با خود برد.

بعضى از شهرهاى ایران قدیم را كه من دیده بودم، دستشویى آن آخر حیاط بود. پشت بیشتر حیاطها نیز كوچه بود. چاله مستراح را بیرون كوچه مى كندند و روى آن طاق مى زدند. بعد از دو سه ماه كه پر مى شد، مى آمدند، روى نجاسات خاك مى ریختند و مخلوط مى كردند و با گاله مى بردند.

ابوسعید با شاگردانش داشت رد مى شد. در جایى، طاق چاه مستراح را برداشته بودند و هنوز خاك نریخته بودند كه حمل كنند. شاگردان بینى را گرفته بودند و دوان دوان رد شدند، اما دیدند ابوسعید نیست، نگاه كردند، دیدند كنار چاله مستراح ایستاده و دارد سر تكان مى دهد. جلوى بینى خود را نیز نگرفته است. چند دقیقه اى گذشت و بعد همگى راه افتادند.

شاگردان گفتند: استاد! بوى این كثافت ها به شما نخورد؟ گفت: چرا. گفتند:

پس چرا جلوى بینى خود را نگرفتید؟ گفت: چون كه این فضولات شكم آدمى زاد به من گفتند: ابوسعید! به این شاگردهاى بى معرفت بگو: چرا فرار كردید، كجا رفتید؟ ما چند ساعت قبل، عناصر خیلى با ارزشى بودیم كه ما را در بهترین مغازه ها، در ویترین ها مى چیدند، خیلى تمیز، خوش رنگ و عالى بودیم. شماها ما را خریدید و خوردید و چند ساعت میهمان شما بودیم، شما ما را به این روز در آوردید. اكنون از ما فرار مى كنید؟

اگر حیات و زندگى فقط شكم باشد، آخرش چیست؟ یعنى خداوند متعال میلیاردها چرخ را معطل كرد و انسانى را ساخت، تا این كه كارخانه كودسازى شود؟ بله، متأسفانه عده اى همین گونه هستند.


چراشیعه هستم؟
اگریک زمانی از شما سوال کردند مذهب شما چیست؟؟؟ با افتخار بگویید شیعه جعفری هستیم وکتاب مغز متفکر جهان شیعه افتخار شیعه جعفری بودن  را اثبات میکند همانطور که هم میتوانیید بگویید شیعه علی یا شیعه علوی هستم در ان صورت کتاب المراجعات سید شرف الدین جبل العاملی یا کتاب الغدیر علامه امینی یا کتاب شبهای پیشاور سلطان الواعظین شیرازی این افتخار را اثبات میکند یا کتاب انگاه که هدایت شدم علامه تیجانی دانشمند اهل سنت که شیعه شد این افتخار را اثبات میکند یا کتاب اسرار ال محمد سلیم بن قیس هلالی  که قدیمیترین کتاب شیعه است این افتخار را اثبات میکند خیلی دوست داشتم کتاب های برادران اهل سنت را  که اکثر جامعه مسلمان دنیا را تشکیل میدهندرا درحقانیت مذهب خودشان   مطالعه کنم تا بصیرت وبینایی بیشتری داشته باشم تا بدانم این اقلیت شیعه جعفری بی راهه نمیروند لذا کتاب تلبیس ابلیس ابن جوزی را درحقانیت مذهب اهل تسنن ومردود دانستن رافضیان مطالعه کردم اما هیچ گونه شکی  وتردیدی در مذهب جعفری من ایجاد نکرد بلکه مرا در راهی که از  پدران خود به ارث برده ام وان محبت اهل بیت ال محمد وشیعه انان بودن است را  راسخ تر کرد

 یوسف نورایی مطلق سوم جمادی الثانی وفات فاطمه زهرا ع 9بهمن 1398












Afbeeldingsresultaat voor ‫تصویر ذبیح الله منصور‬‎

ذبیح الله منصوری

رومه نگار و مترجم ایرانی بود.
آثار ترجمهٔ وی به دلیل اقتباس از منابع دیگر و تغییر و افزایش متن اثر (در قیاس با متن زبان اصلی) مشهور است.
او با نام اصلی ذبیح الله حکیم الهی دشتی» در سال1276 ش دیده به جهان گشود.
ذبیح الله منصوری دارای تحصیلات قدیمه بود و خدمت مطبوعاتی خود را از سال آغاز نمود. منصوری طی سال رومه نویسی خویش بامجلات و مطبوعات بسیاری همکاری نمود از جمله: کوشش ، اطلاعات ، ایران ما، داد، ترقی، تهران مصور، روشنفکر و سپید و سیاه. عمده کارهای او در مجله هفتگی خواندنیها منتشر میشد.
وی در طول عمر خود به کشورهایی نظیر هند، شوروی و چندین کشور اروپایی سفر نمود.
در ترجمهٔ آثار به جای وفادار ماندن به متن کتاب به زبان اصلی، تغییرات و اضافات بسیاری را در متن اصلی اعمال کرده است




مغز متفکر جهان شیعه (کتاب)

مغز متفکر جهان شیعه
مغز متفکر جهان شیعه.jpg
اطلاعات کتاب
نویسنده:ذبیح الله منصوری
موضوع:امام صادق (ع)
سبک:تاریخی
زبان:فارسی
مجموعه:۱ جلد

مغز متفکر جهان شیعه، کتابی به قلم ذبیح الله منصوری نویسنده و مترجم درباره امام صادق(ع). این کتاب در دهه ۱۳۵۰ش در ایران منتشر شد و مورد استقبال قرار گرفت و بارها تجدید چاپ شد. آشتی دادن علم و دین از دغدغه‌های اصلی این کتاب است. مترجم مدعی است این کتاب، اقتباس و ترجمه کتابی است که جمعی از نویسندگان در مرکز مطالعات اسلامی استراسبورگ فرانسه نوشته‌اند. منتقدان متعددی این کتاب را ساخته و پرداخته منصوری می‌دانند و اصالتی برای آن قائل نیستند.



نویسنده

ذبیح الله منصوری (۱۲۷۶ - ۱۳۶۵ ه ش) در سنندج به دنیا آمد. در کودکی زبان فرانسه آموخت. با رومه‌های ایران ما و اختر امروز، مجله‌های روشنفکر، سپید و سیاه، امید ایران، رومه پست تهران و سرانجام مجله دانستنی‌ها همکاری کرد. عمده کارهای او ترجمه و تهیه نوشته‌های علمی بود. گفته می‌شود حدود ۱۴۰۰ کتاب و نشریه منتشر کرده که از پرفروش‌ترین کتاب‌ها در زبان فارسی بوده‌اند. بنابر شواهد موجود، بسیاری از کارهای او که با عنوان ترجمه چاپ شده، تالیف و ساخته ذهن خود او بوده، اما بنا بر اقتضائات فرهنگی جامعه و تمایل ناشران برای چاپ آثار ترجمه از نویسندگان خارجی، وی کارهایش را در پوشش ترجمه چاپ می‌کرد.[۱] منصوری آثار فراوانی از خود به جای گذاشته است؛ سینوهه پزشک مخصوص فرعون، خواجه تاجدار، خداوند اَلَموت (حسن صباح)، ابن سینا نابغه‌ای از شرق، اسپارتا، امام حسین و ایران، افکار مِتِرلینگ، خداوند بزرگ و من، خداوند بزرگ و انسان، محمد پیغمبری که از نو باید شناخت، عایشه، و امام جعفر صادق مغز متفکر جهان شیعه.

نکته‌هایی از کتاب

  • چشمان امام آبی بود. دانشمندان آن را به خاطر وراثت از نسل ایرانی‌ها می‌دانند.
  • او به فرضیه‌های نجوم آن زمان ایراد گرفته است. به عنوان مثال فرضیه گردش خورشید به دور زمین از این فرضیه‌ها بوده است.
  • در حالی که اکثرا دانشمندان بحث مذهب و علم را جدا از هم می‌دانند، امام باقر(ع) و امام صادق(ع) این دو را در کنار هم تدریس می‌کردند.
  • در اسلام ابراز نظریه‌های علمی که ولو با مذهب تماس حاصل می‌کرد، آزادتر از اروپا بوده و حتی در سخت‌ترین دوره‌های اسلامی از لحاظ ایدئولوژی مثل دوره خلافت بعضی از عباسیان، یک دانشمند اسلامی آزادتر از یک دانشمند اروپائی برای ابراز نظریه علمی بوده است.
  • عقیده به عناصر چهارگانه آب، هوا، خاک و آتش جزء لاینفک علم فیزیک آن دوران بوده است اما امام جعفر صادق (ع) این نظریه را رد می‌کند و به عناصر مختلف در خاک و هوا اشاره می‌کند.
  • در درس امام، پیروان دیگر ادیان مانند مسیحیان نیز شرکت می‌کردند.
  • او با رهبانیت در دوره خود مبارزه کرد.
  • امام اولین کسی بوده است که راجع به گردش زمین به دور خودش توضیح داده است.
  • یکی از قوانینی که جعفر صادق در فیزیک ابراز کرد قانون مربوط به کدورت اجسام و شفاف بودن آن‌ها است.
  • آنچه ابن راوندی در کتاب خود گفت این بود که نباید به دستاویز دین از پیشرفت علم ممانعت کرد و این موضوع نشان می‌دهد که آن مرد در مکتب فرهنگ مذهبی جعفر صادق (ع) پرورش یافته بود.
  • جعفر صادق در اسلام اولین کسی است که روایات تاریخی را با دیده انتقاد نگریست و نشان داد که روایات تاریخی را نباید بدون تعمق و نقد پذیرفت و هم او بود که در نوشتن تاریخ استاد و مربی ابن‌ جریر طبری شد و سبب گردید که وقتی ابن جریر طبری برای نوشتن تاریخ قلم به دست گرفت که باید چیزهائی را بنویسد که عقل بپذیرد و از ذکر افسانه‌هایی که شنیدن آن عوام را می‌خواباند خودداری نماید.
  • طول عمر انسان بدون تردید وابسته به دو چیز است: یکی رعایت بهداشت و دیگری خودداری از پرخوری.
  • یکی از مظاهر نبوغ علمی جعفر صادق توصیه او به مادران بود تا این که کودکان شیرخوار را در طرف چپ خود بخوابانند.[۵]

Gerelateerde afbeelding



1-کتاب ((آنگاه که هدایت شدم ))

Afbeeldingsresultaat voor ‫كتاب آنگاه كه هدایت شدم‬‎


Afbeeldingsresultaat voor ‫كتاب آنگاه كه هدایت شدم‬‎

1-علامه سید محمد تیجانی

2-علامه سید عبدالحسین کتاب المراجعات

Afbeeldingsresultaat voor ‫سید شرف الدین عاملی‬‎


المراجعات.jpg

المُراجعات کتابی درباره اثبات حقانیت شیعه و امامت بلافصل امام علی (ع) پس از پیامبر است. این کتاب مجموعه نامه‌های مبادله شده میان سید عبدالحسین شرف الدین، در لبنان و شیخ سلیم البشری، عالم اهل سنت مصری است. در این کتاب دلایل متعدد امامت علی (ع) از قرآن و روایاتی که در منابع اهل سنت بوده و مورد قبول آنهاست بیان شده و ابهاماتی که برای اهل سنت در این زمینه وجود دارد به طور مفصل مورد بررسی قرار گرفته است.


  • شخصیت مؤلف و شیخ سلیم البشری

    مؤلف کتاب سید عبدالحسین شرف الدین عاملی (۱۲۹۰-۱۳۷۷ه‍.ق) از مجتهدین شیعه لبنانی و عالمان مدافع تقریب مذاهب اسلامی بود که تلاش بسیاری برای وحدت شیعه و سنی و حل کردن ریشه‌های اختلاف آنها انجام داد. او از رهبران نهضت استقلال لبنان نیز بود.

    شیخ سُلَیم البُشری المالکی از علمای اهل سنت، عهده دار ۲ دوره ریاست الازهر مصر بوده است. علامه شرف الدین در سفرش به مصر به سال ۱۳۲۹ق با او دیدار می‌کند و آن دیدار باعث مباحثه آن دو درباره اعتقادات شیعه و سنی می‌شود که به صورت ۱۱۲ نامه ادامه پیدا می‌کند. آن دو تصمیم می‌گیرند مجموعه این مکاتبات را به چاپ برسانند ولی مبارزات ی اجتماعی علامه شرف الدین این کار را به تأخیر انداخت. در سال ۱۳۳۸ق اشغالگران فرانسوی به منزل و کتابخانه علامه حمله کرده و بخشی از تألیفات او را آتش زدند. خوشبختانه کتاب المراجعات از بین نرفت و علامه بعدها با گردآوری اوراق پراکنده شدۀ آن، مجددا کتاب را سامان داد.

    خود ایشان در مقدمه کتاب بیان می‌کند که همه آنچه بین او و شیخ سلیم البشری رد و بدل شده را در کتاب آورده است. این کتاب اولین بار در سال ۱۳۵۵ق در شهر صیدای لبنان به چاپ رسید.[۱]

    ویژگی‌های کتاب

    نام دیگر این کتاب "المناظرات الازهریة و المباحثات المصریة" است.[۲]

    مکتوب بودن مباحث رد بدل شده اتقان علمی آن را بالا می‌برد و به هریک از طرفین این فرصت را می‌دهد تا با فرصت کافی محکم‌ترین پاسخها را به طرف مقابل بدهند.

    این کتاب بدون کوچکترین توهین و با انصافی متقابل تالیف گشته است. این کتاب یکی از کتب مهم عقاید استدلالی شیعه است که دارای منابع قوی و مستدل با لحنی روان است.

    موضوع و محتوای کتاب

    این کتاب در زمره آثار فاخری چون عبقات الانوار میر حامد حسین هندی، احقاق الحق قاضی نورالله شوشتری ، الغدیر علامه امینی در اثبات حقانیت شیعه و امامت و جانشینی بی‌واسطه امام علی(ع) قرار دارد.

    به اعتقاد شیعه پیامبر اکرم بارها علی (ع) را به عنوان جانشین بدون واسطه خود معرفی کرده است و به اعتقاد اهل سنت پیامبر بدون اینکه کسی را به عنوان جانشین خود معرفی کند از دنیا رفت. در این کتاب مؤلف با استفاده از قرآن و احادیث مورد قبول اهل سنت در منابع حدیثی خودشان، اعتقاد شیعه را اثبات کرده و شبهات آنان را پاسخ می‌دهد.

    کتاب دو بخش دارد:

    بخش اول کتاب

    در بخش اول کتاب، امامت و مذهب در قالب ۱۶ نامه مورد بحث قرار می‌گیرد. در این قسمت به این موضوعات پرداخته شده است:

    • سبب عدم پیروی شیعه از مذاهب چهارگانه اهل سنت و تبعیت آنها از مذهب اهل بیت
    • عدم ترجیح دیدگاه‌های علمای اهل سنت بر مذهب شیعه
    • جایگاه اهل بیت در اسلام
    • راه حل اختلافات بین شیعه و سنّی
    • ادله قرآنی و روایی برتری مذهب اهل بیت
    • حدیث ثقلین و تواتر آن
    • بیان روایاتی از پیامبر از جمله حدیث سفینه در بیان جایگاه اهل بیت
    • منظور از اهل بیت در آیات و روایات
    • احتجاج ۱۲ نفر از اهل سنت به رجال شیعه در صحاح اهل سنت (مهمترین منابع روایی اهل سنت)
    • معرفی یکصد نفر از رجال شیعه که در سند روایات مورد قبول اهل سنت واقع شده‌اند
    • اعتراف شیخ سلیم به کفایت تبعیت از مذهب اهل بیت در کنار مذاهب اهل سنت

    بخش دوم کتاب

    در بخش دوم کتاب، مباحث امامت و جانشینی پیامبر اکرم(ص) در مباحثی طولانی و در ضمن ۹۳ نامه مورد بحث و بررسی قرار می‌گیرد:

    • روایات فراوانی از اهل سنت از جمله حدیث آغاز بعثت (حدیث انذارحدیث منزلت، پیمان برادری اول و دوم، ماجرای سد ابواب (بستن درب منزل همه اصحاب به مسجدالنبی به جز درب منزل علی‌علیه‌السلام)
    • روایاتی که برتری حضرت علی (ع) بر دیگران را اثبات می‌کند
    • آیه ولایت و منظور از لفظ ولی» در آیات قرآن و روایات
    • حدیث غدیر و تواتر آن
    • چهل حدیث از طریق شیعه و علت اینکه چرا اهل سنت آنها را نقل نکرده‌اند
    • علی (ع) وارث و وصی پیامبر
    • بحث همسران پیامبر و علت نپذیرفتن احادیث عایشه و پذیرش احادیث ام سلمه
    • عدم اجماع اصحاب بر جانشینی غیر علی‌علیه‌السلام
    • علت اینکه امام علی پس از مدتی از مطالبه حق خویش سکوت اختیار کرد
    • حدیث قرطاس و نسبت ناروا دادن بعضی اصحاب به پیامبر در روزهای پایان عمر ایشان
    • تخلف بعضی اصحاب از لشکر اسامه و لعنت فرستادن پیامبر بر آنها
    • بعید دانستن اینکه صحابه بعد از رحلت پیامبر تصریحات او به جانشینی علی (ع) را رها کرده باشند و پاسخ آن
    • احتجاجات امام علی (ع) و حضرت زهرا (س) و برخی از صحابه پس از غصب خلافت
    • تقدم شیعه در تدوین علوم.

    جایگاه کتاب

    انتشار این کتاب مورد استقبال گسترده‌ای قرار گرفت و به زبانهای مختلف ترجمه و بارها تجدید چاپ شد. برخی عالمان اهل سنت در مقام دفاع از مذهب خود این کتاب را مورد نقد و حمله قرار دادند که از سوی عالمان شیعه به آنها پاسخ داده شد. کتاب تشیید المراجعات و تفنید المکابرات از سید علی حسینی میلانی مهمترین این دفاعیه‌ها است.

Afbeeldingsresultaat voor ‫سید شرف الدین عاملی‬‎سید عبدالحسین شرف الدین جبل العاملی


شب‌های پیشاور (کتاب)

شبهای پیشاور
جلد شبهای پیشاور.JPG
اطلاعات کتاب
نویسنده:سلطان الواعظین شیرازی
موضوع:اعتقادات شیعه
زبان:فارسی
تعداد جلد:یک جلد
اطلاعات نشر
ناشر:دارالکتب الاسلامیه • موسسه جهانی سبطین و.
تاریخ نشر:۱۳۷۵ق

شبهای پیشاور در دفاع از حریم تشیع، کتابی حاوی مناظرات عالم دینی شیعه سلطان الواعظین شیرازی(۱۲۷۵-۱۳۵۰ش)، با علمای اهل سنت.این مناظرات در ده شب در شهر پیشاور پاکستان برگزار شد و رومه‌های محلی پیشاور آن‌ها را چاپ کردند. بعدها همان متن، بصورت کتاب چاپ شد.سلطان الواعظین در مناظرات خویش، از کتاب‌های معتبر اهل سنت چون صحاح سته، مسند احمد بن حنبل استفاده کرده است.


مؤلف

سید محمد شیرازی (۱۳۱۴ق-۱۳۹۱ق) معروف به سلطان الواعظین شیرازی، از علمای شیعه[۱] و مشهور در وعظ و خطابه بوده است.[۲] سلطان الواعظین به کشورهای مختلف، سفرهای تبلیغی داشته و در مناظرات با گروه‌های مسلمان و غیر مسلمان شرکت کرده است. سفر به پیشاور پاکستان مهمترین سفر تبلیغی او بود که مناظره معروفش در آن‌جا سبب شهرت وی گشت و متن آن مناظرات در کتابی با عنوان شب‌های پیشاور چاپ شد.[۳]

به گفته مولف بسیاری از علما، چون سید حسین طباطبایی بروجردی نویسنده را به جهت نگارش شب‌های پیشاور ستوده‌اند.[۴]

کتاب‌های صد مقاله سلطانی» و گروه رستگاران یا فرقه ناجیه» از دیگر آثار او است.

انگیزه مولف

وی علت چاپ این مناظرات را، دفاع از تشیع در برابر هجمه روشنفکرانی چون کسروی و. بیان می‌کند.[۵]

مولف بارها تأکید می‌کند که این کتاب را با انگیزه ترویج امامت و زدودن شبهاتی که دشمنان قرن‌ها در اذهان اهل سنت جای داده‌اند، نگاشته است. وی می‌گوید این کتاب را بدون هیچ چشم‌داشت مادی نشر داده است.[۶]

محتوا

کتاب شب‌های پیشاور ۱۰ جلسه مناظرات سلطان الواعظین با علمای اهل سنت را دربر دارد؛ این جلسات مناظره در پیشاور و در منزل میرزا یعقوب علی خان قزلباش از رجال مهم پاکستان تشکیل شد و به مدت ۱۰ شب به طول انجامید.

به گفته سلطان الواعظین در پی این مناظرات و در پایان شب آخر ۶ تن از رجال، ملاکین و اصناف اهل سنت، مذهب تشیع را برگزیدند.[۷]

  • مولف در جلسه دوم، به تبیین معنای شیعه و حقیقت تشیع می‌پردازد. و به علت تشیع ایرانیان در زمان خلفا، دیالمه، غازان خان و محمد خدابنده نیز اشاره می‌کند.
  • جلسه چهارم این مناظرات به مباحثی چون شناخت امامت، کشف حقیقت از مذاهب اربعه اهل سنت، عدم دلیل بر تبعیت مذاهب اربعه، اختلاف مراتب انبیا و.می‌پردازد.
  • در جلسه پنجم مباحثی نظیر مطابقت حالات امیرالمومنین(ع) با هارون، احادیث آمده درباره خلافت علی(ع)، نسبت‌های دروغ و تهمت‌های علمای سنی به شیعیان، شرکت ابوهریره با بسر بن ارطاط در کشتار مسلمین، تهمت‌های ابن تیمیه و. مطرح شده است.
  • جلسه ششم به فضایل حضرت علی(ع) می‌پردازد؛ از جمله بیان آیه در شان علی(ع)، تربیت آن حضرت توسط پیامبر، سبقت علی(ع) در اسلام، پاسخ به اشکال ایمان علی(ع) در طفولیت، اقرار عمر به برتری علی(ع) نسبت به خودش، مواردی که امام علی(ع) موجب نجات خلفا گردید و.
  • اتحاد نفسانی پیامبر(ص) و علی(ع)، استشهاد به آیه مباهله، بیان گنجی شافعی پیرامون حدیث تشبیه، نقد قول عمر که گفت: نبوت و سلطنت در یک جا جمع نمی‌گردد، انتقاد زمخشری از اهل تسنن، مقاله مادام انگلیسی در مظلومیت امام حسین(ع) و آثار زیارت قبور ائمه از جمله مباحث جلسه هفتم بوده است.
  • تفاوت اسلام و ایمان، مراتب ایمان، مقامات امام جعفر صادق(ع)، اشاره به مرگ طبری، دشنام دادن به علی دشنام به پیامبر است و. از جمله برخی موارد جلسه هشتم شمار می‌رود.
  • در جلسه نهم، مواردی چون تهمت فحشا به عایشه، جهنمی بودن زن لوط و نوح، بهشتی بودن همسر فرعون، آزار دادن عایشه پیامبر را، ممانعت عایشه از دفن امام حسن(ع) در جوار پیامبر(ص)، سجده و شادی عایشه در شهادت امیرالمومنین مورد بررسی قرار گرفته است.
  • سوال از مقام علمی عمر، اظهار عمر بعد از رحلت پیامبر(ص) که آن حضرت از دنیا نرفته است، اشتباه عمر در حکم به رجم پنج نفر که کرده بودند، امر نمودن عمر به رجم زن حامله و منع نمودن علی(ع) او را، امر نمودن عمر به رجم زن دیوانه و مانع شدن علی(ع)، تمام علوم در نزد علی(ع)، دفاع معاویه از مقام علی(ع) و مباحث است که در جلسه آخر مطرح شده‌اند.[۸]

روش

سلطان الواعظین این کتاب را از روی گزارش‌های چاپ شده در جراید، مرتب و چاپ کرد.[۹] در کتاب شب‌های پیشاور، جلسات به ترتیب زمانی آورده شده است. نویسنده در این کتاب از خود به عنوان داعی» یاد می‌کند.[۱۰]

به گفته مولف، آنچه در این مناظرات مورد بحث قرار گرفته، مستنبط از آیات، روایات معتبر، سخنان محققین و دانشمندان دین و افاضات غیبی بوده است.[۱۱]

منابع

نویسنده در این کتاب از کتاب‌های معتبر اهل سنت استفاده کرده است،.[۱۲] وی ادعا می‌کند که تمام دلایل استفاده شده در این کتاب، از کتب معتبره اهل سنت استخراج شده است. وارجاعات وی درون متنی است. وی می‌گوید:

یکی از مزایای این کتاب این است که از ورق اول تا به آخر به استثنای چند خبری که از علمای شیعه نقل شده، و مورد قبول آنها هم بوده بنا بر قرارداد(چنانکه در صفحات اولیه اصل کتاب مشاهده می‌نمائید) ابداً استشهادی به اخبار شیعه ننمودم و جواب آنها را از زبان علمای خودشان دادم.[۱۳]

برخی از منابع این کتاب عبارتند از:


چاپ‌ها

مشروح مناظرات سلطان الواعظین با علمای اهل سنت در ۱۳۷۵ق زیر نظر آیت الله بروجردی چاپ شد و تا کنون بارها ناشران مختلف این کتاب را چاپ کرده‌اند. اخیراً موسسه جهانی سبطین این کتاب را با حروف چینی جدید منتشر کرده است.[۱۵]

مجموعه صوتی شب‌های پیشاور برگرفته از کتاب شهابی در شب است که به صورت یک گفتمان رادیویی منتشر شده است.[۱۶][۱۷]کتاب شب‌های پیشاور چاپ سی و پنجم ۱۳۷۲ دارالکتب الاسلامیه، مشتمل بر چهار مقدمه از سلطان الواعظین و در ۱۰۵۹ صفحه است. ۹۲ صفحه آغازین کتاب مقدمه مولف را دربر دارد، و از صفحه ۹۳ تا ۱۰۱۶ مباحث اصلی کتاب است، ۴۵ صفحه پایانی آن به اجازه نامه‌هایی که سلطان الواعظین از علمای شیعه دریافت کرده است و فهرست‌های کتاب اختصاص دارد.

ترجمه و تلخیص

لیالی بیشاور.jpg
  • این کتاب توسط حسین به زبان عربی و با عنوان لیالی بیشاور، مناظرات و حوار» ترجمه شده و در سال ۱۴۱۹ ق چاپ شده است.
  • پاسخ به شبهات در شب‌های پیشاور» نوشته نیرالسادات صانعی که در آن مطالب کتاب شب‌های پیشاور به صورت پرسش و پاسخ تنظیم شده است.
  • شهابی در شب». نوشته ضیاء توحیدی، خلاصه کتاب شب‌های پیشاور است.[۱۸]

کتاب الغدیر



الغدیر نام کتابی‌ست به قلم علامه امینی در اثبات ولایت بلافصل علی بن ابی‌طالب بعد از پیامبر و اثبات مذهب شیعه. این کتاب به عربی نوشته شده‌است.

کتاب غدیر ۲۰ جلدی است که ۱۱ جلد آن به زبان عربی چاپ شده‌است[۱] و آن ۱۱ جلد که در ۲۲ جلد به زبان فارسی ترجمه شده‌است. [۲]

نویسنده در این کتاب به ۱۱۰ تن از صحابه و ۸۴ نفر از تابعین پیامبر که حدیث غدیر را روایت کرده‌اند اشاره می‌کند. آنگاه ۳۶۰ تن از راویان حدیث غدیر از قرن دوم تا چهاردهم را برمی‌شمارد. در پایان هم اشعار شاعران مختلف را دربارهٔ این موضوع ذکر می‌کند.

۹ جلد چاپ‌نشده تحقیقی فراگیر دربارهٔ حدیث‌های ولایت است.[۱]

سفرهای تحقیقاتی نویسنده برای نگارش کتاب

عبدالحسین امینی در یکی از سفرهای پژوهشی به سوریه مشغول مطالعه در یک کتابخانه[۳]
امینی در حال مطالعه در کتابخانه امیرالمؤمنین در شهر نجف
سخنرانی عبدالحسین امینی در جمع مسلمانان هندوستان

علامه امینی برای تدوین این کتاب به کتابخانه‌های کشورهای مختلف از جمله عراق، هندوستان، پاکستان، مغرب، مصر و کشورهای دیگر دنیا مسافرت کرد.[۴] نویسنده دربارهٔ کتاب چنین گفته:

من برای نوشتن الغدیر، ۱۰٬۰۰۰ کتاب را از بای بسم الله تا تای تمت خوانده‌ام[۵][۶] و به ۱۰۰٬۰۰۰ کتاب مراجعه مکرر داشتم.

ابوالقاسم خزعلی با بیان خاطراتی از امینی، دربارهٔ سفر او به هندوستان و پژوهش‌هایش در آن کشور می‌گوید:

علامه امینی در مدت چهار ماه تحقیق در کتابخانه‌های هندوستان چهار هزار صفحه مطلب دربارهٔ غدیر نوشت… او روزانه ۱۶ ساعت در هوای گرم هندوستان مطالعه و تحقیق می‌کرد و در مدت چهار ماه تلاش کرد تا حقانیت غدیر را از منابع مختلف استخراج کرده و اثبات کند.[۷]


Gerelateerde afbeelding علامه امینی


 


کتاب سلیم بن قیس هلالی

کتاب سلیم بن قیس هلالی
کتاب سلیم بن قیس هلالی.jpg
تصویر کتاب سلیم بن قیس هلالی
اطلاعات کتاب
نویسنده:سلیم بن قیس هلالی
تاریخ نگارش:صدر اسلام
موضوع:تاریخ صدر اسلام
سبک:روایی
زبان:عربی
تعداد جلد:۱ جلد
ترجمه به دیگر زبان‌ها:اردو
اطلاعات نشر
ناشر:هادی
محل نشر:قم
تاریخ نشر:۱۴۰۵
ترجمه فارسی
نام کتاب:۱. اسرار آل محمد علیهم السلام»، ۲. تاریخ ی صدر اسلام»
مترجم:۱. اسماعیل انصاری زنجانی، ۲. محمودرضا افتخارزاده
مشخصات نشر:۱. قم: الهادی، ۱۴۱۶ق.

کتابُ سُلَیْم بْن قِیْس هِلالی کتابی تاریخی و به زبان عربی از شیخ ابوصادق سلیم بن قیس هلالی عامری کوفی است. گفته‌اند این اثر اولین کتاب شیعه است و در زمان امیرالمؤمنین علی(ع) نگاشته شده است. کتاب سلیم بن قیس هلالی حاوی روایاتی درباره فضایل اهل بیت، امام‌شناسی و اخباری درباره حوادث پس از رحلت رسول خدا(ص) است. درباره انتساب و عدم انتساب کتاب به سلیم بن قیس بین علمای شیعه مباحث بسیاری درگرفته است. این کتاب با عنوان اسرار آل محمد(ص)» به فارسی ترجمه شده است.


مؤلف

نوشتار اصلی: سلیم بن قیس هلالی

شیخ ابوصادق، سُلَیم بن قیس هلالی عامری کوفی، از خواص اصحاب امیرالمؤمنین(ع) و امام حسن(ع) و امام حسین(ع) و امام زین العابدین و امام باقر(ع) است.
سُلیم، دو سال قبل از هجرت به دنیا آمده و در نتیجه، هنگام رحلت پیامبر اکرم(ص) ۱۲ سال داشته است. او در ۱۶ سالگی وارد مدینه شده و در ابتدای ورود با حوادث دردناکی روبرو شد.
وی در سال ۷۶ هجری در شهر نوبندجان فارس در سن ۷۸ سالگی بدرود حیات گفت و ظاهراً در همان شهر به خاک سپرده شد.[۱]

نام کتاب

این کتاب در بیان امامان شیعه با عناوین کتاب سلیم بن قیس هلالی» و ابجد الشیعة» تعبیر شده و شهرت یافته است. امام صادق(ع) می‌فرماید:

هر کس از شیعیان و دوستان ما کتاب سلیم بن قیس هلالی را نداشته باشد چیزی از مسائل ولایت ما نزد او نیست و از اسباب ما آگاهی ندارد. آن کتاب، الفبای شیعه است.[۲]

برخی این اثر را کتاب السقیفة» معرفی کرده‌اند.[۳] از این کتاب با تعابیر اسرار آل محمد(ص)»، کتاب فِتَن»، کتاب وفاة النبی(ص)» و کتاب امامت» نیز یاد می‌شود.[۴]

انتساب و عدم انتساب

این کتاب در میان شیعه و اهل سنت دارای موافقان و مخالفان بسیاری است.

موافقان

ابن ندیم می‌گوید: اوّلین کتابی که برای شیعه ظاهر شده کتاب سلیم بن قیس هلالی است.[۵]

نعمانی می‌گوید: در بین همه اهل علم و راویان حدیث ائمه(ع) اختلافی نیست که کتاب سلیم بن قیس هلالی از بزرگ‌ترین و قدیم‌ترین کتاب‌های پایه‌ای است که اهل علم و راویان حدیث اهل بیت(ع) نقل کرده‌اند.

قاضی بدرالدین سُبکی می‌گوید: اوّلین کتابی که برای شیعه تألیف شده کتاب سلیم بن قیس هلالی است.[۶]

میر حامد حسین می‌گوید: کتاب سلیم بن قیس هلالی که سزاوار است در حقّ آن گفته شود قدیمی‌تر و افضل از همه کتاب‌های شیعه است همان طور که علامه مجلسی به این مطلب معترف است.[۷]

محمد باقر خوانساری صاحب روضات می‌گوید: کتاب سلیم اوّلین تألیف و تدوین در اسلام است که احادیث را جمع کرده است.[۸]

محدث قمی می‌گوید: کتاب سلیم اوّلین کتابی است که برای شیعه ظاهر شده و بین محدّثین معروف است.[۹]

مخالفان

شیخ مفید در کتاب تصحیح اعتقادات الامامیه می‌گوید عمل به اکثر این کتاب به جهت وجود آشفتگی و تدلیس جایز نیست.[۱۰]

علامه حلی در خلاصة الاقوال،[۱۱] بعد از توثیق سلیم می‌گوید در موارد فاسد کتاب باید توقف کرد.

ابن داوود حلی در کتاب رجال خویش این کتاب را موضوع می‌داند.[۱۲]

محمدتقی شوشتری در قاموس الرجال با رد ادعای ابن غضائری مبنی بر موضوع بودن این کتاب قائل است که در این کتاب آشفتگی و تدلیس به وسیله معاندین واقع شده است.[۱۳]

برخی از محققان معاصر نیز کتاب سلیم را دارای اشکالات و تناقضات بسیار می‌دانند.[۱۴]

انگیزه تألیف

سلیم در ابتدای ورود به شهر مدینه، با حوادث عجیبی روبرو شد که هر مسلمانی از شنیدن آن رنج می‌برد و چه بسا همین حوادث انگیزه‌ای برای تألیف این کتاب گردید. او مشاهده کرد که اهل بیت(ع)، که حافظان حقیقی دین و منصوب شدگان از طرف خداوند هستند، در جامعه اسلامی کنار زده شده‌اند و سفارش حدیث ثقلین» نادیده گرفته شده و بین قرآن و عترت جدایی افتاده است. سلیم با مشاهده این وضعیت، با احساس وظیفه‌ای که در درونش بود، در اوان جوانی تمام وجود خود را وقف در راه حفظ سیره رسول خدا و تاریخ صحیح اسلام کرد.[۱۵]

نحوه جمع‌آوری مطالب

سلیم مخفیانه با اصحاب راستین پیامبر(ص) آشنایی پیدا کرد. در اولین مرحله ملازمت امیرالمؤمنین علی(ع) را بر خود لازم دانست و خود را به منبع وحی متصل نمود، سپس با اصحاب آن حضرت، به خصوص سلمان، ابوذر، مقداد و برخی دیگر ارتباط خصوصی برقرار کرد. او از آن‌ها در مورد سیره پیامبر اکرم و وقایع بعد از رحلت آن حضرت به دقت می‌پرسید و جزئیات قضایا را جویا می‌شد. آنان نیز بدون تقیه جواب می‌دادند، سلیم همه مطالب آن‌ها را نوشته و ثبت می‌کرد. وی در طول شصت سال از عمرش این کتاب را جمع‌آوری و تألیف کرد.[۱۶]

دلیل ماندگاری کتاب

سلیم پس از فرار از شر حجاج بن یوسف و ورود به شهر نوبندجان بیش از یک سال دوام نیاورد و بیمار شد. همین که آثار مرگ را در خود دید مخفیانه مسئله کتابش را با ابان بن ابی عیاش در میان گذاشت و سرگذشت خود را در تألیف کتاب برای او تشریح کرد و او را متوجه این نکته نمود که نباید در دسترس هر نااهلی قرار بگیرد.
وی سپس سه شرط اساسی با ابان قرار داد و در مورد آن‌ها عهد و پیمان الهی از او گرفت، که آن‌ها از این قرارند:

  1. تا سلیم زنده است از کتاب و مطالب آن به کسی خبر ندهد.
  2. پس از رحلت او نیز کتاب و مطالبش را جز به موثقین از شیعه خبر ندهد.
  3. هنگام مرگ کتاب را به شخصی موثق و دین‌دار از شیعه بسپارد.

وی تمام کتاب را برای ابان قرائت کرد و او به دقت گوش فرا داد تا در مطالب آن جای ابهامی نماند و در ادای امانت وظیفه خویش را به طور کامل به انجام رسانده باشد.[۱۷]

محتوا

سلیم بن قیس در کتاب خویش درباره مسائلی مانند امامت ائمه، فضائل اهل بیت(ع)، سخنان امامان شیعه درباره معارف دین، پیشگویی‌های پیامبر(ص)، اسرار سقیفه، شهادت حضرت زهرا(س)، جریانات پس از رحلت پیامبر(ص)، احتجاجات امام علی(ع)با خلفای راشدین، جنگ‌های جمل، صفین و نهروان، فتنه‌ها و جنایات معاویه علیه شیعیان و. بحث می‌کند.

اعتبار و اهمیت

این کتاب از چند جهت قابل بررسی است:

  • تقدم زمانی؛

از آنجا که به گفته برخی، این کتاب اولین کتاب حدیثی نگارش یافته مسلمانان است دارای ارزش و اعتبار ویژه‌ای است.

  • گزارش‌ها تاریخی؛

از ویژگی‌های برجسته کتاب، نقل حوادثی است که همواره میان شیعه و سنّی محلّ اختلاف و کشمکش بوده است. تأکید پیامبر اکرم(ص) بر مسئله امامت و ولایت، ماجرای فدک، هجوم و آتش زدن خانه فاطمه زهرا(س) و. از جمله این حوادث است.

  • تأیید ائمه (ع)؛

امضای ائمّه معصومین(ع) و تأیید صحت محتوای کتاب از جانب ایشان و حتی دفاع از آن به گونه‌ای صورت گرفته است که نظیر آن در کتب مربوط به زمان ائمّه(ع) دیده نمی‌شود.[۱۸]

  • تأیید علما؛

بزرگان علمای شیعه از قرن اول تا امروز، سخنان تأیید کننده‌ای درباره کتاب سلیم گفته و در طول چهارده قرن احادیث آن را به عنوان یک سند معتبر نقل کرده‌اند.

کتاب سلیم بن قیس به عنوان اوّلین اصل و یکی از مهم‌ترین کتاب‌ها در بین اصول چهارصدگانه بوده، و از همین جهت مورد عنایت خاص علما و محدّثین بوده است.

  • اعتراف غیر شیعه به اشتهار کتاب بین شیعه؛

برخی از غیر شیعیان مانند ابن ندیم، ابن ابی الحدید، قاضی سُبکی، ملا حیدر علی فیض آبادی درباره انتساب کتاب به سلیم تصریح داشته‌اند.

  • گفتار سلیم درباره کتاب خود؛

سلیم بن قیس هنگام تحویل کتابش به ابان بن ابی عیاش به او چنین گفت:

نزد من نوشته‌هایی است که از افراد مورد اطمینان شنیده و به دست خود نوشته‌ام. در آن‌ها احادیثی است که نمی‌خواهم برای مردم (در اجتماع آن زمان) ظاهر شود، زیرا آن را انکار می‌کنند و عجیب تلقّی می‌نمایند، درحالی‌که حقّ است و از اهل حقّ و فقه و صدق و صلاح، از امیرالمؤمنین(ع) و سلمان و ابوذر و مقداد گرفته‌ام[۱۹]
اسرار آل محمد

تاریخ ی صدر اسلام

نسخه‌ها و چاپ

نسخه‌های خطی کتاب سلیم که در ترجمه کتاب معرفی شده، نسخه‌هایی است که یا در کتاب‌های علمای گذشته به آن‌ها اشاره شده و صاحبان آن‌ها از وجود آن‌ها خبر داده‌اند و یا هم اکنون در کتابخانه‌ها موجود است و در فهرست‌های آن‌ها ذکر شده یا در نسخه‌های خطی دیگر از وجود آن‌ها خبر داده شده است. مجموع این نسخ به بیش از ۶۰ نسخه می‌رسد.[۲۰]

از اولین چاپ متن عربی کتاب بیش از پنجاه سال گذشته، و منتخب کتاب سلیم قبل از چاپ اصل آن به طبع رسیده است. ترجمه کتاب به زبان اردو بیش از بیست سال قبل، و ترجمه فارسی آن ۱۵ سال قبل برای اوّلین بار چاپ شده است.[۲۱]

ترجمه‌ها

  • ترجمه به زبان اردو توسط شیخ ملک محمد شریف بن شیرمحمد شاه رسولوی ملتانی در سال ۱۳۷۵ قمری.
  • ترجمه فارسی در سال ۱۴۰۰ قمری برای اولین بار در نجف.
  • در سال ۱۴۱۲ قمری به همراه متن عربی آن به قلم شیخ محمدباقر کمره ای.
  • ترجمه فارسی با نام اسرار آل محمد علیهم السّلام» توسط اسماعیل انصاری زنجانی.[۲۲]
  • ترجمه فارسی با نام تاریخ ی صدر اسلام» توسط محمود رضا افتخارزاده.

تلخیص

از سوی دو نفر از علما احادیثی از کتاب سلیم انتخاب و به عنوان منتخب کتاب سلیم» تنظیم شده است:






به بزرگی آرزویت نیندیش
به بزرگى کسى بیندیش
که میخواهد
آرزویت را برآورده کند
براى برآورده شدن
آرزوهایتان
خـــدا
رابراى شما آرزو میكنم

Afbeeldingsresultaat voor ‫شعر یاد خدا‬‎


Afbeeldingsresultaat voor ‫لا اله الا الله تصویری‬‎


Afbeeldingsresultaat voor ‫واذا قیل  لا اله الا الله یستکبرون‬‎
Gerelateerde afbeelding



Gerelateerde afbeelding
 دعای زیبای قنوت
اِلهی رَبی سَیِدی مُولایَ فَلَكَ الْحَمْدُ أَبَداً أَبَداً دائِماً سَرْمَداً یَزِیدُ وَلَا یَبِیدُ كَما تُحِبُّ وَتَرْضىٰ  اِلهی رَبی سَیِدی مُولایَ یَا  مَنْ مُقْتَدِرٍ لَایُغْلَبُ ، وَیا ذِى أَناةٍ لَایَعْجَلُ ، صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ اَللهُمَ اجْعَلْنِى لِنَعْمائِكَ مِنَ الشَّاكِرِینَ ، وَلِآلائِكَ مِنَ الذَّاكِرِینَ؛وَارْحَمْنِى بِرَحْمَتِكَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ؛

Afbeeldingsresultaat voor ‫قنوت‬‎



حضرت رضا علیه السلام مى فرمایند:
هر كس این دعا را پس از نماز صبح بخواند، حاجتى نخواهد مگر اینكه برایش میسّر گردد و خداوند مهم او را كفایت كند:

بِسْمِ اللّه ِوَ صَلَّى اللّه ُ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِه،
وَ اُفَوِّضُ اَمْرى اِلَى اللّه ِ
 اِنَّ اللّه َ بَصیرٌ بِالْعِبادِ،
فَوَقاهُ اللّه ُ سَیِّئاتِ ما مَكَرُوا. لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ سُبْحانَكَ اِنّى كُنْتُ مِنَ الظّالِمینَ،
فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ نَجَّیْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِى الْمُؤْمِنینَ.
حَسْبُنَا اللّه ُ وَ نِعْمَ الْوَكیلُ،
فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللّه ِ
وَ فَضْلٍ لَمْ یَمْسَسْهُمْ سُوءٌ.
ما شاءَ اللّه ُ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ اِلاّ بِاللّه ِ،
ما شاءَ اللّه ُ لا ما شاءَ النّاسُ،
ما شاءَ اللّه ُ وَ اِنْ كَرِهَ النّاسُ،
حَسْبِىَ الرَّبُّ مِنَ الْمَرْبُوبینَ،
حَسْبِىَ الْخالِقُ مِنَ الْمَخْلُوقینَ،
حَسْبِىَ الرّازِقُ مِنَ الْمَرْزُوقینَ،
حَسْبِىَ اللّه ُ رَبُّ الْعالَمینَ.
حَسْبى مَنْ هُوَ حَسْبى،
حَسْبى مَنْ لَمْ یَزَلْ حَسْبى،
حَسْبى مَنْ كانَ مُذْ كُنْتُ (لَمْ یَزَلْ) حَسْبى،
حَسْبِىَ اللّه ُ لا اِلهَ اِلاّ هُوَ، عَلَیْهِ تَوَكَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظیمِ.

Image result for امین قیصر پور
قیصر امین پور

گاهی گمان نمیکنی ولی خوب میشود

گاهی نمیشود که نمیشود که نمیشود


گاهی بساط عیش خودش جور میشود

گاهی دگر تهیه بدستور میشود


گه جور میشود خود آن بی مقدمه

گه با دو صد مقدمه ناجور میشود


گاهی هزار دوره دعا بی اجابت است

گاهی نگفته قرعه به نام تو میشود


گاهی گدای گدایی و بخت با تو یار نیست

گاهی تمام شهر گدای تو میشود


گاهی برای خنده دلم تنگ میشود

گاهی دلم تراشه ای از سنگ میشود


گویی به خواب بود جوانی مان گذشت

گاهی چه زود فرصتمان دیر میشود






Image result for دکتر الهی قمشه ای

دکتر الهی قمشه ای




وقت سن از آستانه ی پنجاه سالگیم گذشت.
فهمیدم هرچه زیستم اشتباه بود!
 
هر چه برایم ارزش بود کم ارزش شد.
حالا میفهمم چیزی بالاتر از سلامتی، چیزی بهتر از لحظه حال، با اهمیت‌تر از شادی نیست.
حالا میفهمم دستاوردهایم معادل چیزهایی که در مسیر به دست آوردن همان دست آوردها از دست دادم نیستند.

حالا میفهمم استرس، تشویش، دلهره، ترس آزمون کنکور و استخدام، ترس نتیجه، اضطراب سربازی، ترس از آینده، وحشت از عقب ماندن، دلهره ی تنهایی، نگرانی از غربت، غصه های عصر جمعه، اول مهر، ۱۴ فروردین، بیکاری و هرگز نه ماندگار بودند
نه ارزش لحظه های هدر رفته ام را داشتند.

حالا میفهمم یک کبد سالم چندبرابر لیسانسم ارزشمند است.
کلیه هایم از تمامی کارهایم، دیسک کمرم از متراژ خانه، تراکم استخوانم از غروب های جمعه، روحم از تمام نگرانیهایم، زمانم از همه ی ناشناخته‌های آینده های نیامده ام،
شادیم از تمام لحظه های عبوسم،
امیدم از همه ی یاس هایم با ارزش تر بودند.

حالا میفهمم چقدر موهایم قیمتی بودند.
و چقدر یک ثانیه بیشتر کنار فرزندم زنده بمانم ارزش تمام شغل های دنیا را دارد.

یقین دارم آدم هایی که به معنی تمام قدر لحظه های بودنشان را میفهمند با غبار غم و تردید و غصه و ترس و چه شودها زندگی شان را حرام نکردند.
در حال، ماندند و ذهن شان را خالی، حسشان را چون ابر در حرکت، روحشان را با آموزه های درست و حقیقی تزیین و اندیشه هایشان را آزاد و تخیل شان را سرشار میکنند.

به معنی حقیقی کلمه زنده اند،
زندگی میکنند و به معنی واقعی کلمه در آرامش میمیرند: 
سرخوش، همچون فصلی از زندگی،
جزیی از زندگی و در مسیر  زندگی



تلنگر

معناى توحید
علامه حسن زاده عاملی نقل می کند که :
شب دوشنبه 23 ربیع الاول سال 1387 هجرى یكى از اساتیدم (حضرت آیت الله حاج شیخ محمد تقى آملى ) را در خواب دیدم كه رساله سیر و سلوكى را به من داده ، فرمود: التوحید اءن تنسى غیرالله یعنى : ((توحید این است كه غیر خدا را فراموش كنى )). وقتى نزد ایشان رفتم و آن چه در خواب دیده بودم ، بیان نمودم فرمود:

نشانى داده اندت از خرابات
كه التوحید اسقاط الاضافات

و این ، بیتى است از گلشن راز شبسترى


Image result for ترا من چشم در راهم


الهی سینه ای ده آتش افروز  
درآن سینه همه آه و همه سوز 
الهی ازتو خواهم چشم سالم  
ندارد چشم سالم غیر عالم  
الهی چشم حق بینی عطا کن  
زدست دیده ودل ما رها کن

ختم جهت برآورده شدن حاجت:

در بعضی از تصانیف امام محمد غزالی مذکور است که حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: هر کس با ایمان را حاجتی باشد سر بر سجده نهد و آیات (۲۶-۲۷) سوره آل عمران را با نیت و توجه به خدا و معنی آن بخواند:
 

قُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِی الْمُلْكَ مَن تَشَاء وَتَنزِعُ الْمُلْكَ مِمَّن تَشَاء وَتُعِزُّ مَن تَشَاء وَتُذِلُّ مَن تَشَاء بِیَدِكَ الْخَیْرُ إِنَّكَ عَلَىَ كُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ ﴿۲۶﴾

تُولِجُ اللَّیْلَ فِی الْنَّهَارِ وَتُولِجُ النَّهَارَ فِی اللَّیْلِ وَتُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَتُخْرِجُ الَمَیَّتَ مِنَ الْحَیِّ وَتَرْزُقُ مَن تَشَاء بِغَیْرِ حِسَابٍ (۲۷)

سپس این دعا را بخواند حاجتش به فضل خدا روا گردد:
یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ یَا اللَّهُ أَنْتَ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ وَحْدَكَ لَا شَرِیكَ لَكَ تَجَبَّرْتَ مِنْ اَن یَكُونَ لَك‏ وَلَدٌ تَعَالَیْتَ عَنْ اَن یَكُونَ لَكَ شَرِیكٌ وَ تَعَظَّمْتَ عَنْ أَنْ یَكُونَ لَكَ شَبیهٌ وَ شُبهَةٌ وَ قَهَرتَ عَنْ اَن یَكُونَ لَكَ ضِدٌ وَ تَكَرَّمْتَ مِنْ اَن یَكُونَ لَك وَزیرٌ یا اللهُ اِقْضِ حَاجَتِی

یكی از مشایخ حاتم را پرسید نماز چگونه كنی ؟

گفت : چون وقت درآید ، وضوی ظاهر كنم و وضوی باطن .
ظاهر را به آب پاك كنم و باطن را به توبه و آنگاه به مسجد درآیم و مسجد الحرام را مشاهده كنم و مقام ابراهیم را در میان دو ابروی خود بنهم و بهشت را بر راست خود و دوزخ را بر چپ خود و صراط را زیر قدم خود دارم و ملك الموت را پس ِ پشت خود انگارم و دل را به خدای سپارم . آنگاه تكبیر گویم با تعظیم و قیامی به حرمت و قرائتی با هیبت و سجودی با تضرع و ركوعی با تواضع و جلوسی به حلم و سلامی به شكر گویم . نماز من چنین بود .



Image result for ویروس کرونا
کرونا یا بلای آسمانی

سال 1398 سال عجیبی بود اغاز سال با باران  وسیلی شروع شد که باورکردنی نبود وپایان سالش به ماجرایی بنام کرونا ختم شده که به نظر من بلای اسمانی از سوی حق تعالی است درتلگرام کلیپی دیدم که بوداییان مسلمانان میانمار را زنده زنده در اتش در حضور جمعیت کثیری انسان میسوزاندند ایا در روی کره زمین انسانیت رخت بر بسته است وروحیه انسانی به حیوانی تغیر ماهیت داده است حال که در مورد انسان این امر مصداق پیدا کرده است چرا مخلوقی از مخلوقات خدا تغیر ماهیت ندهد وبلای کره خاکی ما نشود همان طور که میدانییم کرونا ویروس مخلوقی از مخلوقات خدا است که در  قدیم15 درصد سرماخوردگی ها را بوجود میاورد و ویروس دیگر بنام ویروس انفلوانزا هر ده سال یکبار اپیدمی داشت اما حدود 20سال است که ویروس کرونا سه بار  تغیر ماهیت میدهد وبه بشر حمله میکند وخودسرانه اپیدمی مانند انفلوانزا بوجود میاورد یکی از عجایب سال 98 این بود که اول پاییز اپیدمی انفلوانزا داشتیم والان در اخر سال اپیدمی کرونا داریم پناه بر خدای تبارک وتعالی از موجودی ومخلوقی بسیار کوچک که انقدر ریز است وارد سلولهای بدن انسان میشود وبدن را از کار میاندازد خدایا میدانیم که قانون طبیعت از اختیار بشر خارج است واین ویروس دارای شعوری نیست که ژن خود را تغیر بدهدوبه بشر حمله کند مگر به اذن واراده تو این کار انجام شده باشد این ویروس از چین اغاز شده است جایی که اکثر جمعیت بر خلاف اوامر تو موش خفاش سوسک میخورند وخوراکی های حلال طبیعت را ترک کرده اند به اذن تو این بلای کرونا از انجا اغاز شد ودر جهان منتشر شد مانند تازیانه ای برای تادیب تمام دنیادر حال نواخته شدن است همه مردم را با این بلای اسمانی خانه نشین کرده ای

Image result for بیماری کرونا


بااین موجود کوچک وبسیار مسری چنان وحشتی در دنیا ایجاد کرده ای که شب روز ارامش ندارند گروهی از ترس دچار افسردگی شده اند گروهی وسواس شده اند تمام دنیا را با این مخلوق بسیار کوچک که با میکروسکوپ الکترونیکی قابل رویت است را خانه نشین کرده ای وگروه بسیاری را به سوی مرگ گسیل داشته ای ؟؟؟؟ایا امکان دارد یک موجودی بنام کرونا ارامش دنیا را خوسرانه به هم بریزد نه این طور نیست به اذن خدای تعالی تغیر ماهیت داده است همان طور

که انسانهای این عصر تغیر ماهیت دادندو سر انسان همنوع خود را بریدند ادمها را سوزاندند ودل ادمی از این صحنه ها ریش ریش شد حال خدای تعالی در حال نواختن روح ادمیان غافل است چقدر بلای اسمانی لازم است تا از خواب بیدار شویم تمام قاره استرالیا در اتش سوخت سیل تمام کشور ما را نابود کرد کرونا قبرستان های ما را اباد کرده ااست اندکی تامل کنییم وهرکدام در حد وسعمان در خدمت به همنوعان خود کوشا باشیم ورحم بکنییم تا خداوند نیر برما  رحم بکند

واما در حالی این یادداشت مینویسم که این بلای اسمانی در بین ما ظاهر شده است ومجبوریم به جای این که در کنجی بخزیم یا فرار کنییم برای روحیه دادن به مردم دربین انان باشیم  حال ما هم مبتلا میشویم یا نه والله اعلم

واما برای محفوظ ماندن از بلای کرونا چند کار لازم است 1- برای کسانی که با بیماران زیادی سر وکار دارند زدن ماسک وشستشوی دست ها واستفاده از الکل 70 درجه برای پاک کردن محل کار وموبایل لازم است  2- دادن صدقه  پیشاپیش صدقه بدهید  3- خواندن دعا تا خدای تعالی بلای کرونا را از ما دور نگه دارد

((بهترین دعاها برای دفع بلای کرونا ))

1- بعد از نماز صبح ومغرب 7بار لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم بگویید


در روایت آمده است پیامبر اکرم(ص) به على (ع) فرمود: چون در ورطه‌‏اى هولناک افتى، بگو: بسم الله الرحمن الرحیم لا حول و لا قوة الّا بالله العلىّ العظیم»‏ که خداوند به وسیله این دعا بلا را بر می‌گرداند

2-سه بار صبح وسه بار شب این دعا را بخواند اللهم اجعلنی فی درعک الحصینه التی تجعل فیها من ترید


داود رقى از حضرت صادق علیه السلام نقل می‌کند آن حضرت فرمودند: از این دعا دست برندار و سه مرتبه در صبح و سه مرتبه در شب آن را بخوان.

اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی فِی دِرْعِكَ الْحَصِینَةِ الَّتِی تَجْعَلُ فِیهَا مَنْ تُرِیدُ».
خداوندا! من را در آن پوششى كه از هر بلا و آفتى حفظ مى‏ كند و هر كسى را كه بخواهى در آن قرار مى ‏

دهى، قرار بده».الكافی، ج‏2،


3- دعای ماه رجب یا مَنْ اَرْجُوهُ لِکُلِّ خَیْرٍ را هر صبح وشب بخوانیید


یا مَنْ اَرْجُوهُ لِکُلِّ خَیْرٍ، وَ آمَنُ سَخَطَهُ عِنْدَ کُلِّ شَرٍّ، یا مَنْ یُعْطِى الْکَثیرَ بِالْقَلیلِ، یا مَنْ یُعْطى‏ مَنْ سَئَلَهُ، یا مَنْ یُعْطى‏ مَنْ لَمْ یَسْئَلْهُ وَ مَنْ لَمْ یَعْرِفْهُ‏ ، تحَنُّناً مِنْهُ وَ رَحْمَهً، اَعْطِنى‏ بِمَسْئَلَتى‏ اِیَّاکَ، جَمیعَ خَیْرِ الدُّنْیا وَ جَمیعَ خَیْرِ الْأخِرَهِ، وَ اصْرِفْ عَنّى‏ بِمَسْئَلَتى‏ اِیّاکَ جَمیعَ شَرِّ الدُّنْیا، وَ شَرِّ الْأخِرَهِ، فَاِنَّهُ‏ غَیْرُ مَنْقُوصٍ مااَعْطَیْتَ، وَ زِدْنى‏ مِنْ فَضْلِکَ یا کَریمُ

4-دعای اعوذ بعزه الله واعوذ بقدره الله را هر صبح وشب بخوانیید


 امام صادق(علیه السلام) با این یازده جمله به خداوند پناه ببر:

اَعُوذُ بِعِزَّةِ اللهِ، وَ اَعُوذُ بِقُدْرَةِ اللهِ، وَ اَعُوذُ بِجَلالِ اللهِ، وَ اَعُوذُ بِسُلْطانِ

اللّهِ، وَ اَعُوذُ بِجَمالِ اللّهِ، وَ اَعُوذُ بِدَفْعِ اللّهِ، وَ اَعُوذُ بِمَنْعِ اللّهِ، وَ اَعُوذُ
بِجَمْعِ اللهِ، وَ اَعُوذُ بِمُلْکِ اللّهِ وَاَعُوذُ بِوَجْهِ اللهِ، وَ اَعُوذُ بِرَسُولِ اللهِ صَلَّى
اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مِنْ شَرِّ ما خَلَقَ، وَ بَرَأَ وَ ذَرَءَ.


پناه برم به عزت خدا و پناه برم به نیروى خدا و پناه برم به جلال خدا و پناه برم به سلطنت

خدا و پناه برم به جمال خدا و پناه برم به دفاع خدا و پناه برم به جلوگیرى کردن خدا و پناه برم

به جمع آورى خدا و پناه برم به فرمانروایى خدا و پناه برم به ذات خدا و پناه برم به رسول خدا صلى
الله علیه و آله از شرّ آنچه آفرید و پدید آورد.


Image result for ویروس کرونا



بسم الله الرحمن الرحیم. - ppt download


سوره هود سوره است که وقتی نازل شد رسول خدا محمد مصطفی  ص فرمود سوره هود مرا پیر کرد چون در این سوره خداوند اشاره به اقوام گذشته تاریخ میکند که انان بواسطه ظلم به خود مورد قهر وغضب خدای تعالی قرار گرفتند ونابود وبدبخت شدند دراین سوره اشاره شده است انسان یا خوشبخت است یا بدبخت به قول خدای تبارک وتعالی انسان دو راه بیشتر ندارد یا شقی است یا سعید وانچه که ادمی را بدبخت وجهنمی میکند ظلم است وانچه که ادمی را خوشبخت میکند نماز است چون نماز حسنه ای است که سیئات وگناهان را محو میکند
واما قومهایی را که خداوند اشاره به نابودی انان کرده است قوم نوح اولین قوم بود وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَىٰ قَوْمِهِ
أَن لَّا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّـهَ ۖ إِنِّی أَخَافُ عَلَیْكُمْ عَذَابَ یَوْمٍ أَلِیمٍأَفَلَا تَذَكَّرُونَ
أَفَلَا تَعْقِلُونَ دومین قوم قوم عاد که خداوند هود را به سوی انان فرستاد  سومین قوم قوم ثَمود بود که حضرت صالح را با ناقه وشتری که معجزه الهی بود بر انان فرستاد چهارمین قوم قوم لوط که به قول خدای تبارک وتعالی تعمل الخبائث انجام میدادند  بودند در هنگامی که حضرت ابراهیم پیامبری میکرد ولوط برادر زاده حضرت ابراهیم بود اما در دو سرزمین به فاصله دور نبوت میکردند وپنجمین قوم قوم شعیب در سرزمین مَدیَن بوده است واما اخرین قومی که نابود شدند ششمین قوم قوم فرعون بود که هر چه موسی ع معجزه نشان داد 9معجزه رخ داد اما ایمان نیاوردند خداوند این شش قوم را نابود کرد انگاه خدای تبارک وتعالی در نابوی این شش قوم ما را به تفکر دعوت میکند که ما نیز مانند این اقوام گذشته نباشیم وخود را بدبخت نکنییم چون عذاب خداوند در اخرت جاودانه است

خداوند بعد از نابوی این شش قوم فرمود

خدای زیبا • تصاویر زیبا از متحرک بسم الله الرحمن الرحیم

وَمَا ظَلَمْنَاهُمْ وَلَـٰكِن ظَلَمُوا أَنفُسَهُمْ ۖوَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِینَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُأَلَا لَعْنَةُ اللَّـهِ عَلَى الظَّالِمِینَ 
وَكَذَٰلِكَ أَخْذُ رَبِّكَ إِذَا أَخَذَ الْقُرَىٰ وَهِیَ ظَالِمَةٌ ۚ إِنَّ أَخْذَهُ أَلِیمٌ شَدِیدٌ  إِنَّ فِی ذَٰلِكَ لَآیَةً لِّمَنْ خَافَ عَذَابَ الْآخِرَةِ ۚ ذَٰلِكَ یَوْمٌ مَّجْمُوعٌ لَّهُ النَّاسُ وَذَٰلِكَ یَوْمٌ مَّشْهُودٌ  وَمَا نُؤَخِّرُهُ إِلَّا لِأَجَلٍ مَّعْدُودٍ یَوْمَ یَأْتِ لَا تَكَلَّمُ نَفْسٌ إِلَّا بِإِذْنِهِ ۚ فَمِنْهُمْ شَقِیٌّ وَسَعِیدٌ  فَأَمَّا الَّذِینَ شَقُوا فَفِی النَّارِ لَهُمْ فِیهَا زَفِیرٌ وَشَهِیقٌ  خَالِدِینَ فِیهَا مَا دَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ إِلَّا مَا شَاءَ رَبُّكَ ۚ إِنَّ رَبَّكَ فَعَّالٌ لِّمَا یُرِیدُ وَأَمَّا الَّذِینَ سُعِدُوا فَفِی الْجَنَّةِ خَالِدِینَ فِیهَا مَا دَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ إِلَّا مَا شَاءَ رَبُّكَ ۖ عَطَاءً غَیْرَ مَجْذُوذٍوَأَقِمِ الصَّلَاةَ طَرَفَیِ النَّهَارِ وَزُلَفًا مِّنَ اللَّیْلِ ۚ إِنَّ الْحَسَنَاتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئَاتِ ۚ ذَٰلِكَ ذِكْرَىٰ لِلذَّاكِرِینَ
حال در این ایات سوره هود تامل کنییم سوره که پیامبر فرمود سوره هود مرا پیر کرد دونکته مهم که باید درک کنییم این است که ظلم ادمی را بدبخت میکند چون خداوند فرمود أَلَا لَعْنَةُ اللَّـهِ عَلَى الظَّالِمِینَ اگاه باشد که لعنت من بر ظالمان است اَلا نشانه تهدید خداوند است خداوند انگشت خود را به تهدید نشانه رفته است هر جا در قران اَلا دیدید نشانه تهدید است وبترسید
أَلَا إِلَى اللَّـهِ تَصِیرُ الْأُمُورُ
أَلَا إِنَّ وَعْدَ اللَّـهِ حَقٌّ

دومین نکته در این سوره هود که ما را به فضل خداوند امیدوار میکند که خوشبخت وسعید بشویم نماز است

امیدوارکننده‎ترین آیه در قرآن


ابوحمزه ثمالی از امام سجاد یا امام محمدباقر(ع) نقل می‎کند روزی امام علی‎(ع) رو به مردم کرد و فرمود از نظر شما کدام آیه قرآن امیدوارکننده‎تر است. برخی گفتند آیه إِنَّ اللَّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَ یَغْفِرُ ما دُونَ ذلِکَ لِمَنْ یَشاء؛ مسلّماً خدا، این را که به او شرک ورزیده شود نمی‎بخشاید و غیر از آن را برای هر که بخواهد می‎بخشاید». علی(ع) فرمود آیه نیکویی است، اما این آیه نیست. برخی گفتند وَ مَنْ یَعْمَلْ سُوءاً أَوْ یَظْلِمْ نَفْسَهُ ثُمَّ یَسْتَغْفِرِ اللَّهَ یَجِدِ اللَّهَ غَفُوراً رَحیما؛ و هر کس کار بدی کند، یا بر خویشتن ستم ورزد؛ سپس از خدا آمرزش بخواهد، خدا را آمرزنده مهربان خواهد یافت.» علی(ع) فرمود آیه نیکویی است، اما این آیه نیست.
آیه قرآن



برخی گفتند آیه قُلْ یا عِبادِیَ الَّذینَ أَسْرَفُوا عَلی‏ أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیم‏؛ بگو:ای بندگان من -که بر خویشتن زیاده ‏روی روا داشته‏ اید- از رحمت خدا نومید مشوید. در حقیقت، خدا همه گناهان را می‎آمرزد، که او خود آمرزنده مهربان است.» علی(ع) فرمود آیه نیکویی است، اما این آیه نیست.
سپس حضرت پرسیدند:آیا آیه دیگری نمی‏دانید که به نظر شما امیدوارکننده‎ترین آیات قرآن باشد؟ اصحاب گفتند نه یا امیرالمومنین، به خدا سوگند چیزی در نزد ما نیست که بخوانیم.

امام(ع) فرمود:از حبیبم رسول خدا (صلی الله علیه و آله) شنیدم که فرمودند:امیدوارکننده‎ترین آیه در قرآن این آیه شریفه است:وَ أَقِمِ الصَّلاةَ طَرَفَیِ النَّهارِ وَ زُلَفاً مِنَ اللَّیْلِ إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ ذلِکَ ذِکْری‏ لِلذَّاکِرِینَ؛ و در دو طرف روز [=اول و آخر آن‏] و نخستین ساعات شب نماز را برپا دار، زیرا خوبی‎ها بدی‎ها را از میان می‎‏برد. این ذکری است برای ذکرکنندگان.»


ان الحسنات یذهبن السیئات | سورة هود 114 | Madlen Arab | Flickr

سپس پیامبر(ص) فرمود:یا علی قسم به خدایی که مرا بشیر و نذیر قرار داد و مبعوث به رسالت کرد، اگر یکی از شما با وضو قیام به نماز کند، گناهان او از اعضای او فرو می‎ریزد؛ یَا عَلِیُّ وَ الَّذِی بَعَثَنِی بِالْحَقِّ بَشِیراً وَ نَذِیراً إِنَّ أَحَدَکُمْ لَیَقُومُ إِلَی وُضُوئِهِ فَتَسَاقَطُ عَنْ جَوَارِحِهِ الذُّنُوب‏»

چون با چهره و دل خود به خدا روی کند، هنوز نماز را به پایان نبرده، تمام گناهانش پاک شود، مانند روزی که از مادر متولد شده است و گناهانی که در فاصله دو نماز کرده نیز پاک شود؛ فَإِذَا اسْتَقْبَلَ اللَّهَ بِوَجْهِهِ وَ قَلْبِهِ لَمْ یَنْفَتِلْ عَنْ صَلَاتِهِ وَ عَلَیْهِ مِنْ ذُنُوبِهِ شَیْ‏ءٌ کَمَا وَلَدَتْهُ أُمُّهُ فَإِنْ أَصَابَ شَیْئاً بَیْنَ الصَّلَاتَیْنِ کَانَ لَهُ مِثْلُ ذَلِک.‏» حضرت به همین ترتیب نمازهای پنجگانه را بر شمرد.
سپس پیامبراکرم(ص) فرمود:یاعلی! بدان که منزلت نماز های پنجگانه برای امت من مانند نهری است که بر درِ خانه یکی از شما باشد. آیا اگر شخصی در بدن او چرک باشد و هر روز پنج بار در آن نهر شستشو کند، آیا در بدن او از آن چرک باقی خواهد ماند؟ به خدا سوگند که نمازهای پنجگانه نیز برای امّت من چنین حکمی دارند؛ یَا عَلِیُّ إِنَّمَا مَنْزِلَةُ الصَّلَوَاتِ الْخَمْسِ لِأُمَّتِی کَنَهَرٍ جَارٍ عَلَی بَابِ أَحَدِکُمْ فَمَا ظَنَّ أَحَدُکُمْ لَوْ کَانَ فِی جَسَدِهِ دَرَنٌ ثُمَّ اغْتَسَلَ فِی ذَلِکَ النَّهَرِ خَمْسَ مَرَّاتٍ فِی الْیَوْمِ أَ کَانَ یَبْقَی فِی جَسَدِهِ دَرَنٌ فَکَذَلِکَ وَ اللَّهِ الصَّلَوَاتُ الْخَمْسُ لِأُمَّتِی.»


وَاللَّـهُ یَقُولُ الْحَقَّ وَهُوَ یَهْدِی السَّبِیلَ
حَسْبُنَا اللَّـهُ وَنِعْمَ الْوَكِیلُ نِعْمَ الْمَوْلَىٰ وَنِعْمَ النَّصِیرُ

دکتر یوسف نورایی مطلق 12فررودین 1399


صفات عباد الرحمن (بندگان خاص خدا)  از سورة الفرقان

1/

اولین صفت بندگان‌ رحمان‌ آنست كه‌ ایشان بر روی‌ زمین‌ فروتنانه‌ و متواضع راه‌ می ‌روند. هون: آرامش‌ و وقار، بدون‌ تكبر، گردن‌كشی‌ و فخر کردن‌ است‌. البته‌ مراد از فرمان‌ الله‌ تعالی این‌ نیست كه‌ بندگان‌ به‌ مانند بیماران‌ ـ به‌طور ساختگی‌ و ریایی‌ ـ به‌شكستگی‌ راه‌ روند بلكه‌ مراد این‌ است‌ كه‌ آنان‌ با عزت‌ و گردن‌فرازیی‌ گام‌ برمی‌دارند كه‌ نشانه‌ مؤمن‌ متواضع‌ برای‌ الله تعالی است‌ چنان‌كه‌ رسول‌ الله صلی الله علیه وسلم در راه‌ رفتن‌ چنان‌ حركت‌ می‌كردند كه‌ گویی‌ از مكان‌ بلند و مرتفعی‌ فرود می‌آیند. بعضی ‌از سلف‌ صالح‌ نیز راه‌ رفتن‌  پژمرده‌ و تصنع‌ را مكروه‌ می‌دانستند، روایت‌ شده ‌است که عمر رضی الله عنه جوانی‌ را دید كه‌ سست‌ و پژمرده‌ راه‌ می‌رود، فرمود:

تو را چه‌ شده است‌، آیا بیماریی؟ گفت: نه‌ ای امیرالمؤمنین‌! سپس عمر رضی الله عنه شمشیر خویش‌ را بر سرش‌ بلند كرد و به‌ او فرمان‌ داد تا با نیرومندی‌ و چابكی راه‌ برود.

2/

صفت دوم بندگان رحمان این است که چون‌ جاهلان‌ آنان‌ را طرف‌ خطاب‌ قرار دهند، با سلام‌ پاسخ‌ می‌دهند، یعنی بر آزارهایی كه‌ از سوی‌ اهل‌ جهالت‌ و نادانی ‌می‌بینند، روش‌ تحمل‌ و بردباریی را در پیش‌ گرفته‌ و مانند آنان‌ جهالت‌ نمی كنند بلكه‌ می‌گویند: سلام‌! كه‌ این‌ سلام‌، البته‌ سلام‌ درود و تحیت‌ نیست‌، بلكه‌ سلام ‌متاركه‌ است‌ كه‌ نه‌ در آن‌ خیری‌ است‌ و نه‌ شری. یا مراد از سلام‌ این‌ است: در برابر جاهل‌ سخنی‌ ملایم‌ و حكیمانه‌ می‌گویند كه‌ از آزار و اذیت او به‌ سلامت‌ مانند. از ابو هریره رضی الله عنه روایت شده که: مردی خدمت پیامبر صلی الله علیه وسلم آمده و از وی قرضش را مطالبه کرده و برای آن جناب صلی الله علیه وسلم سخنی سخت گفت. اصحابش رضوان الله علیهم قصد تنبیه او را نمودند. اما رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: ترکش کنید، زیرا برای صاحب حق گفتگوئی است. سپس فرمود: برایش همسن شترش، شتری دهید. گفتند: یا رسول الله صلی الله علیه وسلم جز بهتر از شترش را نمی یابیم؟ فرمود: به او بدهید، زیرا بهترین شما کسیست که بهتر اداء نماید. متفق علیه.

3/

صفت سوم بندگان رحمان این است كه‌ شب‌ را برای‌ پروردگارشان‌ سجده‌كنان‌ و قیام‌كنان‌ می‌گذرانند، یعنی: آنان‌ تمام‌ شب‌ یا بیشتر قسمتهای‌ آن‌ را سجده‌كنان‌ بر روهایشان‌ و قیام‌كنان‌ بر پاهایشان‌ در حال‌ نماز و تهجد صبح می کنند. از رسول اکرم صلی الله علیه وسلم پرسیده شد: بهترین نماز كدام نماز است؟ آن جناب فرمود: طُولُ الْقُنُوتِ» آن نمازی كه قیام و خشوعش بیشتر باشد». صحیح مسلم

4/

صفت چهارم بندگان رحمان این است كه‌ می‌گویند: پروردگارا! عذاب‌ جهنم‌ را از ما بگردان‌، بی‌گمان‌ عذاب‌ آن‌ پایدار و لازم‌ و دائمی‌ است‌. این بندگان به ملذات دنیا آرام نمی گیرند و از ترس عذاب آخرت در هراسند و امید الهی را در دلهای خویش می پرورانند تا شاید آنان را در جمله نجات یافتگان محسوب کند. حسن بصری رحمه الله فرموده است: هر آنچه که به انسان می رسد و از او زایل می گردد غرام یا دائمی نیست، بلکه غرام و امر دائمی آنست که با پایداری و همیشگی آسمان و زمین باشد. – مانند همیشگی کفار در عذاب دوزخ-.

5/

صفت پنجم بندگان رحمان این است كه‌ چون‌ انفاق‌ كنند، نه‌ اسراف‌ می‌كنند و نه‌ بخل ‌می ورزند، اسراف: در گذشتن‌ از حد با انفاق‌ كردن‌ بسیار است‌، هرچند راهی‌ كه ‌در آن‌ انفاق‌ می‌شود، راه‌ حلالی‌ باشد. اقتار: تنگ‌گرفتن‌ و بخل ‌ورزیدن‌ در انفاق ‌است‌ پس شیوه‌ بندگان رحمان‌ در میان‌ این‌ دو حد وسط است‌.  قوام: انفاق‌ به‌ اعتدال‌ و میانه‌روی‌ است‌، به‌گونه‌ای‌ كه‌ در حدی‌ انفاق‌ كند كه‌ فقیر، گرسنه‌ و ‌ نماند و آن‌گونه‌ بیجا مصرف هم‌ نكند كه‌ مردم‌ بگویند: اسراف‌ و زیاده‌روی‌ كرد بلكه‌ اگر الله به‌ او گشایش‌ عنایت‌ كرد، بذل‌ و بخشش‌ و گشاده‌دستی‌ در پیش‌ گیرد ولی‌ برای‌ وقت‌ نیاز خود، ذخیره‌ هم‌ بكند. سعد بن ابی وقاص فرمود: به رسول الله صلی الله علیه وسلم گفتم: یا رسول الله! آیا می توانم تمام مالم را وصیت کنم؟ پیامبرصَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فرمود: نخیر، گفتم: نصف چطور؟ فرمود: نخیر، گفتم: یک سوم چطور؟ رسول الله صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ فرمود: بلی می توانی به یک سوم مالت وصیت کنی در حالی که یک سوم بسیار است، اگر تو ورثه خود را در حالی وداع نمایی که اغنیا باشند بهتر از آن است که آنها را در حالی وداع کنی که فقیر و بینوا باشند و بر اثر فقر و بینوایی به سوی مردم دست دراز کنند و سوال کنند» بخاری.

همچنان رسول الله صلى الله علیه وسلم فرموده اند: کارهای نیک گرفتاری های بد را بازداشته و بخشش پنهان خشم پروردگار را فرونشانده و پیوند خویشان عمر را می افزاید» سنن ترمذی

و حسن بصری رحمه الله فرموده است: انفاق در راه الله که همانا راه های خیر است اسراف نیست.

6/

صفت ششم بندگان رحمان این است كه‌ با الله معبودی‌ دیگر نمی‌خوانند و دعا و نیایش‌ را برای‌ غیر الله صرف‌ نمی كنند تا غیر الله را برای‌ خود معبود قرار دهند و هیچ‌ نفسی‌ را كه‌ الله کشتن آنرا حرام‌ كرده‌است‌ جز به حق نمی کشند و نمی كنند و هر كس‌ چیزی‌ از آنچه‌ را كه‌ ذكر شد انجام‌ دهد؛ در آخرت‌ به مجازات‌ و سزای آن روبرو می‌شود.

عبدالله بن مسعود رضی الله عنه می فرماید: از نبی اكرم صلی الله علیه وسلم پرسیدم: بزرگترین گناه نزد الله چیست؟ فرمود: شریك قرار دادن با الله، در حالی كه تو را آفریده است». گفتم: این، گناه بزرگی است. بعد از آن، چیست؟ فرمود: كشتن فرزندات از ترس فقر و گرسنگی». پرسیدم: بعد از آن؟ فرمود: با زن همسایه».

7/

صفت هفتم بندگان رحمان این است که از شرک و گناه توبه‌ می كنند و به‌ محمد صلی الله علیه وسلم ایمان‌ می آورند و كارهای شایسته‌ می‌ كنند، پس‌ اینان‌ كسانی ‌هستند كه‌ الله گناهان‌ را از آنان‌ محو كرده‌ و به‌جای‌ آن‌ برایشان‌ نیكی‌ها و طاعات‌ را ـ با حسن‌ عمل‌ و طاعت‌ و انابتشان‌ به‌سوی‌ وی‌ ـ به‌ ثبت‌ می‌رساند. پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود: هیچ مسلمانی نیست كه گناهی مرتكب شود سپس وضو بگیرد و دو ركعت نماز بگزارد و از الله آمرزش بخواهد مگر این كه الله تعالی وی را می آمرزد» اصحاب سنن.

همچنان می فرماید: كسی كه مانند وضوی من وضو بگیرد، سپس دو ركعت نماز بخواند و در آن حالت با خود سخن نگوید؛ گناهان گذشته او بخشوده می شود ». متفق علیه

8/

صفت هشتم بندگان رحمان این است كه‌ گواهی‌ دروغ‌ نمی ‌دهند (زور) دروغ‌ و باطل‌ است‌ و بالاتر از شرك‌ به‌ الله متعال ‌دروغی‌ نیست،‌ زیرا شرك‌ به‌ الله بزرگتر از (زور) است‌.

آری‌! حضور در مجالس‌ و محافل‌ بدعت‌ از (زور) است‌ زیرا این‌ محافل‌ دروغ‌، باطل‌ و علیه‌ دین الله است‌.

همچنان بندگان رحمان وقتی بر امر لغویی بگذرند، چنان از آن‌ كار لغو و بیهوده ‌می‌گذرند كه‌ از آن‌ روگردانند و امور لغو و بیهوده‌ را بركنار نگه داشته‌ و كرامت‌ نفس‌ خویش‌ را نگاه می ‌دارند و با اهل‌ لغو باطل گرایان معاشرت‌ و همنشینی‌ نمی‌كنند.

در حدیث‌ شریف‌ آمده‌ است‌ كه‌ رسول‌اكرم‌ صلی الله علیه وسلم فرمودند: آیا شما را از بزرگترین‌ كبایر آگاه‌ نگردانم‌؟ و سه ‌بار این‌ سخن‌ را تكرار كردند. اصحاب‌ گفتند: بلی، یارسول‌الله! ما را آگاه‌ كنید. فرمودند: شرك‌ به‌ الله، نافرمانی‌ والدین؛‌ و درحالی‌كه‌ تكیه‌ کرده‌ بودند، نشستند سپس فرمودند: ‌ آگاه‌ باشید: و گفتن‌ دروغ‌، آگاه‌ باشید: و گواهی‌ دروغ‌. و پیوسته‌ آن‌ را تكرار می‌كردند تا جایی كه‌ اصحاب‌ با خود گفتند: ای‌ كاش‌ رسول‌ الله صلی الله علیه وسلم سكوت‌ كنند». متفق علیه

9/

صفت نهم بندگان رحمان آن است كه‌ چون‌ آیات‌ پروردگارشان‌ را برایشان‌ بخوانند یا آنچه‌ را كه‌ در قرآن‌ از پندها و اندرزها و عبرتهاست‌ به‌ ایشان‌ تذكر دهند، بر آن‌ كور و كر به‌ سجده‌ نمی‌افتند، بلكه‌ با شنوایی ‌و بینایی‌ بر آن‌ به‌ سجده‌ می‌افتند و از آن‌ آیات‌ بهره‌ می‌برند. بلکه عارفانه و از روی معرفت واقعی برای الله تعالی به سجده افتیده از گناهان خویش با ندامت و چشمان گریان مغفرت آرزو می کنند. رسول کریم صلی الله علیه وسلم می فرماید: دو چشم،‌ آتش جهنم به آن نمی رسد چشمی كه از ترس الله گریه كرده باشد و چشمی كه در راه الله حراست و نگهبانی کرده باشد». اصحاب سنن با تصحیح البانی در صَحِیح الْجَامِع: 4113 و صَحِیح التَّرْغِیبِ وَالتَّرْهِیب: 3322.

10/

صفت دهم بندگان رحمان آن است كه‌ می‌گویند: پروردگارا! به‌ ما از همسران‌ و فرزندانما‌ آن‌ ده‌ كه‌ مایه‌ روشنی‌ چشمان‌ ما باشد یعنی: آنان‌ را ـ با توفیق‌ بخشیدن ‌ما و آنان‌ را به‌ طاعت‌ خویش‌ ـ برای‌ ما شادی‌بخش‌ و مسرت‌آفرین‌ قرار ده‌. و ما را پیشوای‌ پرهیزگاران‌ و الگویی‌ قرار ده‌ كه‌ پرهیزگاران‌ به‌ ما در كار خیر اقتدا كنند.

رسول‌اكرم‌ صلی الله علیه وسلم فرمودند: چون‌ انسان‌ بمیرد، عمل‌ وی جز از سه‌ چیز از دنیا قطع‌ می‌شود: صدقه‌ جاریه، علمی‌ سودبخش‌، یا فرزند صالحی‌ كه‌ در حق‌ وی‌ دعا كند». سنن ترمذی.

از حسن بصری رحمه الله در مورد این آیت پرسیده شد فرمود: به الله سوگند هیچ چیزی مایه‌ روشنی‌ چشمان‌ مسلمان شده نمی تواند مگر دیدن فرزند مطیع و نواده گان مطیع و برادر و دوست مطیع برای الله عز وجل.


آخرین جستجو ها

hanchiafonsubt انارساوه بی پلاکم وب کمک راهنما مسافر ناصر آذری علوم ماورا خودشکوفایی قشلاق دور دست مطالب اینترنتی tannobeepe شورای دانش آموزی آموزشگاه امام صادق(ع) روستای خراجی