نوشته ایزابل بوشه
آگوستین، قدیسی میان فلاسفه بود: این چیزی است که مایه تعجب بسیاری از معاصران ما میشود، معاصرانی که برای آنها خرد محض
ارجحیت دارد و به دیده شک به قدیسین در حوزه فلسفه مینگرند. با این حال، این مسئلهای ثانویه نیست که وقتی آثار آگوستین را مطالعه میکنیم، بتوان از آن گذشت. تفکر او از زندگیاش تفکیک شدنی نیست؛ تفکر او ریشه در تغییر دین او دارد. آگوستین در سال ۳۵۴ میلادی در آفریقای شمالی چشم به جهان گشود. او شهروند امپراتوری روم بود و دروس سنتی آموزش غیردینی عهد باستان را گذراند و استاد سخنوری شد. سمتی در میلان به دست آورد. در آن زمان امپراتور در میلان ساکن بود و آگوستین قصد داشت آیندهای درخشان برای خود رقم بزند.
اما در همین میلان بود که در سال ۳۸۶ میلادی او به مسیحیت گروید و این به کلی زندگی او را تغییر داد. او در بازگشت به آفریقا در ابتدا کشیش شد و سپس به مقام اسقفی شهر هیپون در سال ۳۹۵ میلادی رسید. تا زمان مرگ، مدافع ایمان مسیحی بود و آثار بسیاری از خود بر جای گذاشت. آگوستین شاهد پایان یک دوران بود؛ او شاهد فتح رم در سال ۴۱۰ میلادی بود و در سال ۴۳۰ میلادی در هیپون هنگامی که شهر به حاصره وندالها درآمده بود، درگذشت. او همچنین معاصر با دوره گسترش مسیحیت است؛ امپراتوری رسما مسیحی شد، و ادیان شرکآمیز گرچه همچنان وجود داشتند، اما مجاز نبودند.
به زعم آگوستین، فلسفه جستجوی حکمت است؛ آرمان زندگی و تفکر است. از این جهت آثار او در چارچوب غایتشناسانه فلسفه باستان قرار میگیرند؛ کارکرد اولیه فلسفه تعیین هدف برای حیات بشری است، یعنی غایت متعالی و هدف حیات بشری. و این چیزی است که انسان را حقیقتا سعادتمندخواهد کرد.
کتاب هورتنسیوس اثر سیسرون در سن نوزده سالگی تاثیری بسیار زیاد در عشق او به حکمت بر جای گذاشت؛ پس از یک دوره بلندمدت در مسلک مانوی، خواندن آثار افلاتونیان» یعنی فلوطین و فورفوریوس او را با تامل عقل در باب خود آشنا کرد و او را از مفهوم مادیگرایانه از خدا رهانید. در این دوران بود که وجود ابدی و لایتغیر، واقعیت غیرمادی مستعلی از ذهن خود را دریافت. تنها این مانده بود که راهی را که به طور مدام به او امکان لذت بردن» از خدا را میدهد، بیابد. خواندن نوشتههای پولس قدیس نقشی تعیینکننده داشت. او در شخص مسیح راهی را که به موطن سعادت منتهی میشود» یافت. او کلمه» (Verbe) را در انجیل یوحنا با حکمت کتاب هورنتنسیوس و عقل فلوطینی یکی دانست، و به این ترتیب اصل انسجام فلسفه خود را یافت. چنین اصلی به طور بدیهی تمایز اسکولاستیک (فلسفه مدرسی) میان فلسفه و الهیات را رد میکند. ایمان استفاده از عقل را زیر سوال نمی برد، بلکه عقل را وارد ساحتی میکند که از خود فرا میرود؛ انسان به این ترتیب است که به فهم ایمان نائل میشود.
آثار آگوستین مسیری جدید ایجاد میکنند؛ مسیری که باید خود انسان بپیماید اگر قصد دارد وارد فلسفه او شود، زیرا این فلسفه کمتر نظاممند است و بیشتر جستجوی خستگیناپذیر خداست و نیازمند تغییر فرد است. آثار مهم این فیلسوف را باید خواند و از جمله آنها میتوان به کتاب اعترافات»، تثلیث» و شهر خدا» نام برد. کتاب استاد» نیز یکی از محاوراتی است که او در دوره جوانی نگاشته است.
اعترافات
عنوان کتاب مشخص کننده موضوع آن نیز است، به شرطی که آن را با کتاب اعترافات ژان-ژاک روسو مرتبط ندانیم. این کلمه هم به معنی اقرار و هم به معنی ستایش است؛ در کتاب اعترافات»، آگوستین در نزد خدا به گناهان خود اعتراف میکند و او را به خاطر رحمت اش میستاید. مخاطب تمامی اثر خدا است و این اثر مکالمهای با اوست، زیرا آگوستین در این اثر اجازه میدهد تا خدا به او بیاموزد. به گفته نویسنده، کتاب اعترافات» عقل و قلب انسان را به سوی خدا متوجه میکند». این کتاب بیشتر از اینکه کتابی برای خواندن باشد، دستورالعملی برای زندگی و تمرینات است. آیا به درد یک فرد بی ایمان نیز میخورد؟ آگوستین این را نفی نمیکند؛ اگر در ابتدا همکیشان او را مخاطب قرار میدهد، به قلب کسانی هم که از رسیدن به خدا ناامید شدهاند، گرما میبخشد. بنابراین، ایمان پیشنیاز نیست، اما برای اینکه خواننده بتواند با اثر ارتباط برقرار کنند، باید حداقل در درون خود انعکاس جستجوی آگوستین را بیابد.
موفقیت کتاب اعترافات» که آگوستین آن را در میان سالهای ۳۹۷ تا ۴۰۰ میلادی نوشت چشمگیر بود؛ پس از انتشار نه دفتر اول آن که حکایت مسیر او تا دریافت غسل تعمید است، به نظر میرسد خوانندگان از او خواستهاند تا ادامه دهد. چهار دفتر آخر اعترافات مربوط به گذشته او نیستند بلکه مربوط به دوران حال او میشوند؛ اسقف آگوستین اعتراف میکند به چیزهایی که میداند، به چیزهایی که از خود نمیداند و در مورد جهلاش در باب نوشتههای مقدس مینویسد. این تمایز باعث میشود که وحدت کتاب اعترافات گسیخته شود: چه ارتباطی میان ده دفتر اول که در آن آگوستین به زندگی گذشته خود میپردازد و سه دفتر آخر که در آن داستان آفرینش را نقل میکند، وجود دارد؟ این حکایت در واقع تمامی معنای خود را به پویش شخصی آگوستین یعنی گرویدن او به مسیحیت و باز-آفرینش میدهد، زیرا به او بُعدی کیهانی میبخشد.
کتاب مقدس معیار خوانشی است که آگوستین به زندگی خود میبخشد.
درباره این سایت